موانع بهرهوري کارکنان و کارگران
موانع بهرهوري در نظام اداري……………………………………………………………………………………………………… 11
1- ضعف مديريت:…………………………………………………………………………………………………………………….. 11
2- نيروي انساني غيرمتخصص: …………………………………………………………………………………………………. 11
3- عدم وجود سيستم ارزشيابي مناسب كاركنان……………………………………………………………………………… 11
4- عدم وجود انگيزه كاري در كاركنان:…………………………………………………………………………………………. 11
5- حاكم بودن روحيه منفعت طلبي فردي:………………………………………………………………………………………. 11
6- كمكاري:…………………………………………………………………………………………………………………………….. 11
7- «رانت»هاي مختلف………………………………………………………………………………………………………………. 11
8- مشغله زياد كاري مديران: ……………………………………………………………………………………………………… 12
9- روشهاي انجام كار: ……………………………………………………………………………………………………………. 12
بهرهوري
براي شناخت بهتر و جامع مفهوم بهرهوري تعاريف متعددي از آن ارائه ميشود:
1- فرهنگ آكسفورد بهرهوري را نسبت كالاهاي توليد شده به منابع مصرف شده، تعريف مينمايد.
2- بسياري از فرهنگهاي تخصصي سازمان و مديريت بهرهوري را به صورت«نسبت ستادهها به دادهها تعريف نمودهاند.»
3- استيفن پي. رابينز بهرهوري را مجموعهاي از كارايي و اثربخشي ميداند. بنابراين براي رسيدن به بهرهوري بايد بطور كارا و موثر عمل كرد. اگر سازمان بتواند به اهدافي كه در مورد ميزان دستيابي به رضايت ارباب رجوعان است دست يابد، سازماني اثربخش است. اما اگر سازمان با كاهش تعداد كاركنان خود به همين هدف(رضايت ارباب رجوعان) دست يابد، كارايي بالاتري از قبل خواهد داشت. همان طور كه در مثال بالا شاهد هستيم بهرهوري تلفيقي از اثربخش و كارابودن است.
4- «بهرهوري در اقتصاد عبارت است: استفاده موثر و كاراتر از منابع اقتصادي در فرايند توليد بطوريكه اقتصاد يك جامعه به حداكثر بالقوه قابليتهاي خود دست يابد، گويند».
5- «بهرهوري، يك بينش فكري است كه سعي دارد بطور پيوسته آنچه را كه بوده و آنچه را كه هست بهبود بخشد و با اين بينش و ذهنيت كارهاي امروز را بهتر از ديروز و كارهاي فردا را بهتر از امروز انجام دهد».
6- تعريف مركز بهرهوري ژاپن« بهرهوري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، تسهيلات و غير و به طريقه علمي و كاهش هزينههاي توليد(هزينههاي ارائه خدمات)، گسترش بازارها، افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي، آنگونه كه به سود كارگر، مديريت و عموم مصرف كنندگان(ارباب رجوعان سازمانهاي اداري) باشد»
7- تعريف آژانس بهرهوري اروپا«بهرهوري درجه(ميزان) استفاده موثر از هريك از عوامل توليد است»
8- تعريف سازمان بهرهوري ملي ايران« بهرهوري، يك فرهنگ، يك نگرش عقلائي به كار و زندگي است كه هدف آن هوشمندانهتركردن فعاليتها براي دستيابي به زندگي بهتر و متعاليتر است».
9- «بهرهوري، نسبت توليد كالا و خدمات يا مجموعهاي از كالاها و خدمات(خروجي)، به يك يا چند داده(ورودي) موثر در توليد آن كالاها و خدمات را گويند». اگر در مخرج كسر فقط يك داده مثلاً نيروي انساني قرار گيرد، به آن«بهرهوري جزئي» گويند. اما اگر در مخرج كسر مجموعهاي از دادههايي كه در توليد كالاها و يا ارائه خدمات بكار گرفته شدهاند، قرار گيرند به آن«بهرهوري كل» گويند.
10- «بهرهوري عبارت است از: كار درست، بايد به شيوه صحيح در همه اوقات انجام شود». بهرهوري چيزي غير از انجام كارهاي درست و درست انجام دادن كارها بطور دائم نميباشد. به عبارت ديگر بهرهوري را ميتوان به صورت معادله زير نوشت:
استمرار در انجام كار+ اثربخشي+ كارائي= بهرهوري
به كارگيري بهرهوري در سازمان
توجه به نكات زير در تفهيم و كاربرد بهرهوري كمك خواهد نمود:
1- بهرهوري منحصر به واحدهاي توليدي و صنعتي نميباشد. سازمانهاي عمومي(دولتي) كه عموماً ارائه دهنده خدمات به مردم ميباشند نيز بايد الگوهاي آن را بكار گيرند.
2- بهرهوري معادل سودآوري نيست. سودآوري ميتواند با فروش گرانتر محصولات و يا ارائه خدمات با نرخ بالاتر حاصل شود.
3- افزايش توليد و يا ارائه خدمات بيشتر همراه با افزون شدن تعداد نيروي انساني، ماشين آلات و … نشان دهنده استفاده موثر و كارا از منابع سازمان نميباشد.
4- برنامههاي بهرهوري بايد فراگير و كل سازمان را شامل شوند.
5- افزايش بهرهوري بايد برنامهاي مستمر باشد.
6- برنامههاي افزايش بهرهوري بايد از سوي مديران ارشد حمايت شود.
7- در برنامههاي افزايش بهرهوري مشاركت كاركنان فراموش نشود.
8- تعيين شاخصهاي كمي براي هر واحد سازماني بايد در برنامه قرار گيرد.
9- حمايت اجراي برنامههاي افزايش بهرهوري را بايد در سازمان جلب كرد.
10- ايجاد يك نظام اطلاعاتي براي ارائه پيشرفت برنامه افزايش بهرهوري صورت گيرد.
11- نظام ارزشيابي و پاداش سازمان بايد در راستاي برنامههاي بهرهوري سازمان قرار گيرد.
12- اندازهگيري بهرهوري بايد در يك دوره زماني معين انجام شود.
موانع بهرهوري در نظام اداري
1- ضعف مديريت: ضعف در مديريت يكي از عوامل اصلي پايين بودن بهرهوري در سازمانهاي اداري است. عدم آشنايي مديران با تكنيكها و فنون برنامهريزي، سازماندهي، مديريت منابع انساني، پاداش و تنبيه، روشهاي انگيزشي، كنترل، انتخاب نامناسب مديران در سطوح مختلف جابجايي مكرر آنها و عدم برنامهريزي دورههاي آموزشي، موجب ضعف در مديريت و نهايتاً كاهش بهرهوري را بدنبال دارد.
2- نيروي انساني غيرمتخصص: كاركناني كه در كار دانش و مهارت لازم را داشته باشند كارها و وظايف محوله را بدرستي انجام خواهند داد. بنابراين براي بهبود سطح بهرهوري بايد در سازماندهي كاركنان علاوه بر مدنظر قرار دادن ساير ويژگيها، داشتن تخصص به عنوان يكي از اصول اساسي در گزينش افراد باشد. لازم به ذكر است جذب و بكارگماري كاركنان شايسته مستلزم ايجاد يك نظام منابع انساني است كه در آن شايستهسالاري حاكم باشد.
3- عدم وجود سيستم ارزشيابي مناسب كاركنان: برخي از اهداف سيستمهاي ارزشيابي كاركنان عبارتند: مشخص نمودن ضعف كاركنان در انجام كارها و تدوين برنامههاي آموزشي براي اصلاح آن در سطح سازمان، ايجاد علاقه در كاركنان بوسيله ايجاد يك نظام پاداش و تشويق منطقي در سازمان، ايجاد معياري منطقي در واگذاري مزايا و امتيازات و كاهش نارضايتيها و شكايات ناشي از اعمال نظرهاي مغرضانه نسبت به كاركنان. بنابراين سيستمهاي ارزشيابي كاركنان بايد عملكرد آنها را مورد سنجش قرار دهد و از آن بعنوان معياري جهت اصلاح روشهاي ناكارآمد استفاده نمايد. وجود نظام ارزشيابي مناسب خود ميتواند عاملي در جهت ارتقاء انگيزههاي كاري باشد.
4- عدم وجود انگيزه كاري در كاركنان: افزايش و بهبود بهرهوري در سازمان ارتباط مستقيم با وجود انگيزههاي تلاش و كوشش در كاركنان دارد. كاركنان با انگيزه قادر به تلاش در جهت دستيابي به اهداف سازمان، كاهش هزينهها واستفاده صحيح و مناسب از منابع هستند. متاسفانه سالهاست كه انگيزههاي پايين كاري به عنوان معضلي خودنمايي ميكند.
5- حاكم بودن روحيه منفعت طلبي فردي: اگر در سازماني افراد بدنبال تحقق اهداف فردي و شخصي بوده و از امكانات و منابع سازمان براي نيل به نيات و مقاصد شخصي استفاده نمايند، در نهايت بهرهوري سازمان كه در بذل توجه به اهداف سازمان بدست ميآيد به ورطه فراموشي سپرده خواهد شد.
6- كمكاري: براي شرح اين موضوع آمارهايي كه از نظر خواهد گذشت، راهگشا ميباشند. ساعت كار مفيد در هفته 6 تا 9 ساعت اعلام شده است.«مطالعهاي كه در سال 1365 در مورد ساعات كار مفيد كاركنان يك سازمان اداري بعمل آمد نشان ميدهد در ساعت كار رسمي در سازمان مزبور 52 ساعت در هفته بوده است يعني علاوه بر 44 ساعت مقرر كاركنان 8 ساعت هم اضافه كار داشتند اما كار مفيد كاركنان سازمان مزبور فقط 8/7 ساعت در هفته بوده است. يعني حتي كمتر از 8 ساعت اضافه كاري كه دريافت ميكنند.»
7- «رانت»هاي مختلف:«رانت عبارت از اضافه ارزشي است كه نصيب عرضهكننده يك عامل توليد يا محصول، در شرايط كميابي مطلق يا نسبي آن نسبت به تقاضا در بازار ميشود». رانت به هر پرداختي كه بالاتر از ارزش واقعي محصولات يا خدمات ميباشد، اطلاق ميگردد.بسياري از افراد و گروهها بدليل وجود رانت براي آنها صاحب درآمدهايي ميشوند كه در راه كسب آن كمتر تلاش و كوششي را تحمل نمودهاند. وجود رانت( كه البته براي عده خاصي از افراد جامعه مهيا است) و پرداختهاي تبعيضآميز موجب تضعيف روحيه تلاش و كوشش در بين افراد جامعه ميشود. رانت انگيزههاي خلاقيت و نوآوري،توليد و كارآفريني را از بين خواهد برد. رانت به شكلهاي مختلف كاهش بهرهوري را ايجاد مينمايد زيرا ارتباط منطقي بين تلاش و كوشش و عملكرد را زير سوال ميبرد.رانت به شيوههاي مختلف باعث تقليل روحيه كار و تلاش و نهايتاً كاهش بهرهوري در جامعه ميشود. پرداختهاي اضافي به كالاها و خدمات(رانت اقتصادي)، ايجاد روحيه مدرك گرايي و عدم توجه به شايستگيهاي فني، مهارتهاي افراد و كارايي آنها در بدست آوردن مناصب شغلي موجب تلاش افراد براي دستيابي به مدارك دانشگاهي به عنوان مجوزي جهت استخدام شده است.(رانت علمي) اعطاي پست بر اساس ارتباطات آشنايي و نسبي و ناديدهگرفتن ملاكهاي شايستگي در گزينش افراد در امور تخصصی.
8- مشغله زياد كاري مديران: بسياري از مديران در نظام اداري به طور همزمان داراي مسئوليتهاي زيادي ميباشند. مشغله فراوان باعث ميشود آنها عملاً نتوانند بسياري از كارهاي محوله را به شايستگي و در زمانهاي تعيين شده انجام دهند. اين امر باعث مشكلاتي به قرار زير ميشود:
الف) باعث عملكرد ضعيف مدير ميشود. انسان داراي ظرفيت و توانايي نامحدود و بيانتها نميباشد. مديراني كه مسئوليتهاي مختلف دارند، بدليل تداخل وظايف، بيشتر كارهاي آنها به طور ناقص انجام ميشود.
ب) موجب نارضايتي مردم ميشود. عدم حضور دائم مدير به دليل مشغله فراوان باعث كندي و توقف در انجام كار ارباب رجوع و نهايتاً نارضايتي آنها خواهد شد.
ج) باعث جلوگيري از مطرحشدن استعدادهاي توانمند با افكار و روشهاي پويا و جديد خواهد شد.
د) فرهنگ انحصارطلبي در سازمانهاي دولتي رواج مييابد. موارد مذكور بخوبي نشان ميدهد كه مديران پرمشغله مانعي در جهت ارتقاء سطح بهرهوري در سازمانهاي دولتي ميباشند.
ه) وجود روابط مبتني بر عدم اعتماد . كنترل هاي مضاعف اداري كه كامل ثبت هاي مكرر ، پاراف هاي متعدد ، اخذ رسيدهاي فراوان در مكاتبات ، سيستم هاي حضور و غياب سنتي و … كه ناشي از روابط مبتني بر عدم اعتماد است باعث اتلاف بسياري از منابع سازمان شده است .
9- روشهاي انجام كار: روشهاي انجام كار در سازمانهاي دولتي سنتي و در بسياري موارد غيرعلمي و تجربي است. اين امر خود مشكلات بسيار فراواني در نظام اداري فراهم آورده كه از ان جمله سردرگمي ارباب رجوع و خستگي كاركنان از انجام كارها را ميتوان نام برد.