دسته: محصولات صنعتی

  • دوره‌های تخصصی بازاریابی و برندینگ در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    دوره‌های تخصصی بازاریابی و برندینگ در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    معرفی جامع دوره‌های آموزشی استاد علی خویه

    مشخصات کلی دوره‌ها

    • مدرس: استاد علی خویه (مشاور برندهای معتبر، مولف 11 کتاب تخصصی)
    • تماس: 09122991608 – khooyeh@gmail.com
    • وبسایت: www.khooyeh.com
    • تجربه: 16 سال سابقه اجرایی در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    سرفصل‌های اصلی دوره‌ها

    1. مدیریت برند در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    • مفاهیم پایه برند و اهمیت آن
    • مهندسی برند و معماری برند
    • استراتژی‌های نام تجاری
    • هویت و شخصیت برند
    • مدیریت بحران‌های برند

    2. بازاریابی و فروش حرفه‌ای

    • اصول بازاریابی در صنعت آرایشی-بهداشتی
    • تکنیک‌های فروش ویژه محصولات آرایشی
    • مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)
    • روانشناسی مصرف‌کننده در این صنعت

    3. دوره‌های تخصصی

    • برندینگ دیجیتال برای محصولات آرایشی
    • تکنیک‌های قیمت‌گذاری در بازار رقابتی
    • بسته‌بندی و طراحی محصولات
    • تبلیغات خلاقانه در صنعت آرایشی

    ویژگی‌های متمایز دوره‌ها

    آموزش‌های کاربردی با مثال‌های واقعی از برندهای معتبر
    کارگاه‌های عملی شامل تحلیل برندهای موفق جهانی
    مشاوره تخصصی پس از دوره برای شرکت‌کنندگان
    ارائه گواهینامه‌های معتبر بین‌المللی

    نمونه‌ای از کارگاه‌های آموزشی

    • کارگاه مهندسی برند: تحلیل DNA برندهای معتبر
    • کارگاه فروش: تکنیک‌های فروش محصولات لوکس آرایشی
    • کارگاه خلاقیت: ایده‌پردازی برای کمپین‌های تبلیغاتی

    اطلاعات تماس

    📞 تلفن: 021-88564712
    📱 موبایل: 09122991608
    📧 ایمیل: khooyeh@gmail.com
    🌐 وبسایت: www.khooyeh.com

    نکته: این دوره‌ها به صورت خصوصی و سازمانی در محل شرکت‌ها نیز برگزار می‌شوند.

    دوره جامع مدیریت بازاریابی و برندینگ در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    مدرس: استاد علی خویه

    • مدرس دانشگاه و مشاور ارشد برندهای معتبر
    • مولف 11 کتاب تخصصی در حوزه بازاریابی و برندینگ
    • سابقه 16 سال مشاوره به برندهای مطرح آرایشی-بهداشتی
    • تلفن: 09122991608
    • ایمیل: khooyeh@gmail.com
    • وبسایت: www.khooyeh.com

    سرفصل‌های کامل دوره مدیریت برند (32 ساعت)

    بخش اول: مبانی برندینگ (8 ساعت)

    1. مفاهیم پایه:
    • تعریف برند و ارزش ویژه برند
    • تفاوت محصول و برند در صنعت آرایشی
    • جایگاه برند در زنجیره ارزش
    1. تحلیل بازار:
    • تحقیقات بازار مصرف کنندگان
    • تحلیل رفتار خریداران محصولات آرایشی
    • شناسایی رقبا و جایگاه یابی

    بخش دوم: استراتژی برند (8 ساعت)

    1. طراحی استراتژی:
    • معماری برند (Brand Architecture)
    • توسعه نام تجاری
    • مدیریت پورتفولیوی برند
    1. اجرای استراتژی:
    • برنامه ریزی کمپین‌های برندینگ
    • بودجه‌بندی برای برندسازی
    • زمان‌بندی اجرای برنامه‌ها

    بخش سوم: هویت برند (8 ساعت)

    1. طراحی هویت:
    • عناصر هویت بصری (لوگو، رنگ، تایپوگرافی)
    • طراحی بسته‌بندی محصولات
    • توسعه صدای برند
    1. ارتباطات برند:
    • استراتژی محتوا برای برند
    • روابط عمومی و رسانه‌ها
    • مدیریت بحران‌های برند

    بخش چهارم: مدیریت برند (8 ساعت)

    1. ارزیابی برند:
    • سنجش ارزش برند
    • نظارت بر عملکرد برند
    • گزارش‌دهی و تحلیل نتایج
    1. توسعه برند:
    • راهکارهای توسعه برند
    • برندینگ بین‌المللی
    • نوآوری در برند

    سرفصل‌های کامل دوره بازاریابی و فروش (32 ساعت)

    بخش اول: استراتژی بازاریابی (8 ساعت)

    1. تحلیل بازار:
    • بخش‌بندی بازار
    • شناسایی مشتریان هدف
    • تحلیل رقبا
    1. برنامه‌ریزی:
    • تدوین برنامه بازاریابی
    • تعیین بودجه
    • انتخاب کانال‌های توزیع

    بخش دوم: اجرای بازاریابی (8 ساعت)

    1. آمیخته بازاریابی:
    • محصول (Product)
    • قیمت (Price)
    • توزیع (Place)
    • ترفیع (Promotion)
    1. بازاریابی دیجیتال:
    • استراتژی محتوا
    • بازاریابی شبکه‌های اجتماعی
    • تبلیغات آنلاین

    بخش سوم: مدیریت فروش (8 ساعت)

    1. تکنیک‌های فروش:
    • فرآیند فروش حرفه‌ای
    • مدیریت اعتراضات مشتریان
    • تکنیک‌های مذاکره
    1. مدیریت تیم فروش:
    • آموزش فروشندگان
    • انگیزش تیم فروش
    • نظارت و کنترل

    بخش چهارم: مشتری مداری (8 ساعت)

    1. مدیریت ارتباط با مشتری:
    • اصول CRM
    • برنامه‌های وفاداری
    • سنجش رضایت مشتری
    1. خدمات پس از فروش:
    • استراتژی‌های خدمات پس از فروش
    • مدیریت شکایات
    • بهبود تجربه مشتری

    کارگاه‌های عملی (16 ساعت)

    1. کارگاه طراحی هویت برند:
    • طراحی لوگو و بسته‌بندی
    • توسعه پیام‌های برند
    1. کارگاه برنامه‌ریزی کمپین:
    • طراحی کمپین تبلیغاتی
    • بودجه‌بندی و زمان‌بندی
    1. کارگاه فروش عملی:
    • شبیه‌سازی فرآیند فروش
    • تمرین مذاکره
    1. کارگاه مدیریت بحران:
    • شبیه‌سازی بحران‌های برند
    • تمرین مدیریت بحران

    گواهینامه‌ها

    • گواهینامه بین‌المللی مدیریت برند
    • گواهینامه حرفه‌ای بازاریابی
    • گواهینامه مدیریت فروش

    روش‌های برگزاری

    • حضوری (در محل مؤسسه یا سازمان متقاضی)
    • آنلاین (وبینارهای تعاملی)
    • ترکیبی (حضوری و آنلاین)

    توجه: این دوره‌ها به صورت اختصاصی برای سازمان‌ها و شرکت‌های فعال در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی قابل تنظیم و بومی‌سازی است.

    cosmetics بازاریابی marketing فروش

    دوره تخصصی مدیریت خدمات پس از فروش در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    اطلاعات کلی دوره

    مدرس: علی خویه
    مشاور ارشد برندهای معتبر آرایشی-بهداشتی
    تماس: 09122991608
    وبسایت: www.khooyeh.com
    مدت دوره: 16 یا 24 ساعت (با توجه به نیاز سازمان)

    سرفصل جامع دوره 24 ساعته

    روز اول: مبانی و اصول خدمات پس از فروش

    جلسه صبح (4 ساعت)

    • مفاهیم پایه و تعاریف خدمات پس از فروش
    • ضرورت و اهمیت خدمات پس از فروش در صنعت آرایشی-بهداشتی
    • اهداف و وظایف اصلی خدمات پس از فروش
    • جایگاه خدمات پس از فروش در زنجیره ارزش برند

    جلسه بعدازظهر (4 ساعت)

    • تکنیک‌های جذب و نگهداری مشتریان از طریق خدمات پس از فروش
    • ابعاد کیفیت در خدمات پس از فروش
    • فرآیندهای تعمیرات و نگهداری محصولات آرایشی
    • کارگاه عملی: تحلیل موردی سیستم‌های خدمات پس از فروش برندهای مطرح

    روز دوم: اجرا و مدیریت خدمات

    جلسه صبح (4 ساعت)

    • مدیریت نمایندگی‌ها و فروشندگان حرفه‌ای
    • ویژگی‌ها و شرایط لازم برای تیم خدمات پس از فروش
    • انواع ضمانت‌نامه‌ها و قراردادهای گارانتی
    • سیستم‌های کنترل کیفیت در خدمات پس از فروش

    جلسه بعدازظهر (4 ساعت)

    • تکنیک‌های ارتباطی موثر با مشتریان
    • مهارت‌های مذاکره در حل مشکلات پس از فروش
    • مدیریت هزینه‌ها و بهینه‌سازی فرآیندها
    • کارگاه عملی: شبیه‌سازی فرآیند خدمات پس از فروش

    روز سوم: پیشرفته و کارگاه‌های تخصصی

    جلسه صبح (4 ساعت)

    • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) در خدمات پس از فروش
    • هماهنگی بین واحدهای فنی و پشتیبانی
    • روانشناسی رفتار مشتریان پس از خرید
    • تکنیک‌های برخورد با انواع مشتریان مشکل‌ساز

    جلسه بعدازظهر (4 ساعت)

    • کنترل و نظارت بر عملکرد خدمات پس از فروش
    • استفاده از نرم‌افزارهای تخصصی مدیریت خدمات
    • کارگاه جامع: طراحی سیستم خدمات پس از فروش اختصاصی
    • ارائه گواهینامه پایان دوره

    محتوای تخصصی دوره

    1. مدیریت خدمات پس از فروش

    • طراحی ساختار سازمانی مناسب
    • استانداردهای کیفیت در خدمات
    • سیستم‌های پایش و ارزیابی عملکرد

    2. فنی و تخصصی

    • فرآیندهای تعمیرات تخصصی محصولات
    • مدیریت قطعات یدکی و مصرفی
    • کنترل کیفیت خدمات ارائه شده

    3. ارتباط با مشتری

    • تکنیک‌های حل تعارض و شکایات
    • برنامه‌های وفادارسازی مشتریان
    • مدیریت انتظارات مشتریان

    4. فناوری اطلاعات

    • نرم‌افزارهای مدیریت خدمات
    • سیستم‌های پیگیری درخواست‌ها
    • تحلیل داده‌های مشتریان

    روش‌های آموزشی

    • سخنرانی‌های تعاملی
    • تحلیل موردی (Case Study)
    • کارگاه‌های گروهی
    • شبیه‌سازی موقعیت‌های واقعی
    • تمرین‌های عملی

    گواهینامه‌ها

    • گواهینامه بین‌المللی مدیریت خدمات پس از فروش
    • گواهینامه تخصصی صنعت آرایشی-بهداشتی

    امکان سفارشی‌سازی

    این دوره قابل تنظیم بر اساس:

    • اندازه سازمان (بزرگ، متوسط، کوچک)
    • نوع محصولات (لوکس، متوسط، اقتصادی)
    • سطح تجربه کارکنان (تازه‌کار، حرفه‌ای)

    توجه: این دوره به صورت حضوری در محل سازمان‌ها و همچنین به شکل آنلاین قابل برگزاری است.

    دوره تخصصی مدیریت خدمات پس از فروش در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    سرفصل جامع و جزئیات محتوای آموزشی

    بخش اول: مبانی مدیریت خدمات پس از فروش (4 ساعت)

    1. مفاهیم و اصول پایه
    • تعریف خدمات پس از فروش و جایگاه آن در زنجیره ارزش
    • تفاوت خدمات پس از فروش و پشتیبانی فنی
    • ضرورت خدمات پس از فروش در صنعت آرایشی-بهداشتی
    1. اهداف و وظایف کلیدی
    • افزایش رضایت و وفاداری مشتریان
    • کاهش هزینه‌های بازگشت محصول
    • جمع‌آوری بازخوردهای مشتریان

    بخش دوم: استراتژی‌های بازاریابی خدمات (6 ساعت)

    1. بازاریابی خدمات پس از فروش
    • نقش خدمات در ایجاد تمایز رقابتی
    • طراحی چک‌لیست ارزیابی خدمات
    • تکنیک‌های تبدیل خدمات به مزیت رقابتی
    1. تحلیل رفتار مشتریان
    • روانشناسی مشتریان پس از خرید
    • مدیریت انتظارات مشتریان
    • سنجش رضایت مشتریان (NPS و CSAT)

    بخش سوم: عملیات خدمات پس از فروش (8 ساعت)

    1. مدیریت فرآیندها
    • طراحی سیستم‌های خدمات پس از فروش
    • نرم‌افزارهای تخصصی مدیریت خدمات
    • کنترل و نگهداری سوابق مشتریان
    1. مدیریت فنی
    • انواع ضمانت‌نامه‌ها و گارانتی
    • کنترل هزینه‌های قطعات و تعمیرات
    • مدیریت ارتباط واحدهای فنی و پشتیبانی

    بخش چهارم: ارتباط با مشتری (6 ساعت)

    1. تکنیک‌های ارتباطی
    • تاکتیک‌های ارتباطات خلاق
    • مهارت‌های مذاکره در حل مشکلات
    • مدیریت شکایات و تعارضات
    1. مدیریت انواع مشتریان
    • طبقه‌بندی مشتریان مشکل‌ساز
    • تکنیک‌های برخورد با مشتریان خاص
    • راهکارهای تبدیل مشتریان ناراضی به وفادار

    کارگاه‌های تخصصی

    کارگاه 1: شبیه‌سازی فرآیند خدمات (4 ساعت)

    • تمرین عملی مدیریت درخواست‌های خدمات
    • تحلیل موردی سیستم‌های موفق
    • طراحی چک‌لیست خدمات برای محصولات مختلف

    کارگاه 2: مدیریت بحران (4 ساعت)

    • شناسایی و تحلیل خطاهای متداول
    • راهکارهای پیشگیری از مشکلات
    • تمرین عملی حل بحران‌های خدمات

    اطلاعات تکمیلی

    مدت دوره:

    • نسخه فشرده: 16 ساعت (2 روز)
    • نسخه جامع: 24 ساعت (3 روز)

    مخاطبان:

    • مدیران خدمات پس از فروش
    • سرپرستان فنی و پشتیبانی
    • مسئولان ارتباط با مشتریان
    • مدیران فروش و بازاریابی

    مزایای دوره:

    • دریافت گواهینامه معتبر
    • دسترسی به منابع آموزشی تکمیلی
    • مشاوره رایگان پس از دوره

    مدرس:
    علی خویه – مشاور ارشد برندهای آرایشی
    تلفن: 09122991608
    وبسایت: www.khooyeh.com

    سمینار تخصصی مشتری‌شناسی و مشتری‌سازی در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    اطلاعات کلی سمینار

    مدرس: علی خویه
    مشاور ارشد برندهای آرایشی-بهداشتی
    مولف کتاب مهندسی ذهن و NLP در بازاریابی
    تماس: 09122991608
    وبسایت: www.khooyeh.com
    مدت سمینار: 1 تا 2 روز (قابل تنظیم بر اساس نیاز سازمان)

    سرفصل جامع سمینار

    بخش اول: اصول مشتری‌شناسی (4 ساعت)

    1. تیپ‌شناسی مشتریان
    • تحلیل شخصیت مشتریان بر اساس MBTI
    • شناسایی الگوهای رفتاری مشتریان
    • تکنیک‌های تشخیص تیپ شخصیتی در لحظه
    1. روانشناسی مصرف‌کننده
    • تحلیل عوامل موثر بر تصمیم‌گیری خرید
    • نقش ناخودآگاه در انتخاب محصولات آرایشی
    • تاثیر رنگ‌ها و بسته‌بندی بر ذهن مشتری

    بخش دوم: مهارت‌های ارتباطی (6 ساعت)

    1. تکنیک‌های ارتباط موثر
    • اصول ارتباطات حرفه‌ای با مشتریان
    • مهارت‌های گوش‌دادن فعال
    • مدیریت گفت‌وگوهای چالشی
    1. برخورد با انواع مشتریان
    • راهکارهای عملی برای مشتریان مشکل‌ساز
    • تکنیک‌های مدیریت مشتریان عصبانی
    • استراتژی‌های ارتباط با مشتریان VIP

    بخش سوم: NLP در بازاریابی (4 ساعت)

    1. مهندسی ذهن مشتری
    • اصول برنامه‌ریزی عصبی-کلامی (NLP)
    • تکنیک‌های زبان بدن موثر
    • ایجاد ارتباط سریع با مشتری
    1. بازاریابی هیپنوتیزمی
    • استفاده از جملات تأثیرگذار
    • تکنیک‌های ترغیب ناخودآگاه
    • ایجاد حس فوریت در خرید

    بخش چهارم: مشتری‌سازی (4 ساعت)

    1. استراتژی‌های وفادارسازی
    • برنامه‌های مشتری‌مداری موثر
    • تکنیک‌های افزایش ارزش طول عمر مشتری
    • ایجاد تجربه منحصر به فرد برای مشتری
    1. مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
    • سیستم‌های ثبت و تحلیل رفتار مشتری
    • راهکارهای شخصی‌سازی خدمات
    • تکنیک‌های پیگیری موثر پس از فروش

    کارگاه‌های عملی

    کارگاه 1: شبیه‌سازی فروش (3 ساعت)

    • تمرین عملی تکنیک‌های ارتباطی
    • تحلیل ویدئوهای تعاملات واقعی
    • بازخورد و اصلاح رفتارهای فروش

    کارگاه 2: تمرین NLP (3 ساعت)

    • تمرین تکنیک‌های زبان بدن
    • کارگاه عملی مهندسی کلام
    • شبیه‌سازی موقعیت‌های فروش چالشی

    مزایای شرکت در سمینار

    ✅ دریافت گواهینامه معتبر بین‌المللی
    ✅ دسترسی به منابع آموزشی تکمیلی
    ✅ مشاوره رایگان پس از سمینار
    ✅ ارائه نمونه‌های عملی از برندهای موفق

    روش‌های برگزاری

    • حضوری: در محل سازمان متقاضی
    • آنلاین: وبینارهای تعاملی
    • ترکیبی: تلفیق حضوری و آنلاین

    توجه: این سمینار قابل تنظیم بر اساس نیازهای خاص سازمان شما بوده و می‌تواند به صورت اختصاصی برای تیم فروش، بازاریابی یا خدمات پس از فروش طراحی شود.

    دوره تخصصی مدیریت فروش حرفه‌ای در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    اطلاعات کلی دوره

    مدرس: علی خویه
    مشاور ارشد فروش و بازاریابی صنعت آرایشی-بهداشتی
    مولف 12 کتاب تخصصی
    تماس: 09122991608
    وبسایت: www.khooyeh.com
    مدت دوره: 24 ساعت (3 روز) – قابل تنظیم

    سرفصل جامع دوره

    بخش اول: مبانی مدیریت فروش (6 ساعت)

    1. مفاهیم پایه فروش حرفه‌ای
    • جایگاه فروش در بازاریابی محصولات آرایشی
    • تفاوت ویزیتور، بازاریاب و فروشنده حرفه‌ای
    • اصول و فلسفه فروش مدرن
    1. مهندسی فرآیند فروش
    • طراحی سیستم فروش سازمانی
    • تقسیم‌بندی مناطق فروش
    • مدیریت پایگاه داده مشتریان

    بخش دوم: مهارت‌های فروش (8 ساعت)

    1. مهارت‌های ارتباطی
    • تکنیک‌های مذاکره حرفه‌ای
    • مدیریت اعتراضات مشتریان
    • زبان بدن در فروش محصولات آرایشی
    1. فرآیند فروش
    • مراحل کامل چرخه فروش
    • تکنیک‌های خاتمه فروش
    • 10 اشتباه مهلک فروشندگان

    بخش سوم: مدیریت تیم فروش (6 ساعت)

    1. رهبری تیم فروش
    • انگیزش و مدیریت فروشندگان
    • سیستم‌های نظارت و کنترل
    • مدیریت عملکرد فردی و تیمی
    1. ابزارهای مدیریتی
    • گزارش‌دهی حرفه‌ای
    • تحلیل داده‌های فروش
    • مدیریت زمان برای تیم فروش

    بخش چهارم: تکنیک‌های پیشرفته (4 ساعت)

    1. فروش خلاقانه
    • 10 تکنیک جذب مشتریان جدید
    • فروش تلفنی موثر
    • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
    1. چالش‌های ویژه
    • مدیریت مشتریان مشکل‌ساز
    • راهکارهای افزایش نرخ تبدیل
    • دام‌های روانشناسی فروش

    کارگاه‌های عملی

    کارگاه 1: شبیه‌سازی فروش (3 ساعت)

    • تمرین عملی فرآیند فروش
    • تحلیل ویدئوهای تعاملات واقعی
    • بازخورد و بهبود عملکرد

    کارگاه 2: مدیریت تیم (3 ساعت)

    • طراحی سیستم انگیزشی
    • تمرین حل مسائل تیمی
    • شبیه‌سازی جلسات فروش

    مزایای شرکت در دوره

    ✅ دریافت گواهینامه معتبر بین‌المللی
    ✅ دسترسی به منابع آموزشی تکمیلی
    ✅ مشاوره رایگان پس از دوره
    ✅ نمونه‌های عملی از برندهای موفق

    روش‌های برگزاری

    • حضوری: در محل سازمان متقاضی
    • آنلاین: وبینارهای تعاملی
    • ترکیبی: تلفیق حضوری و آنلاین

    توجه: محتوای این دوره قابل تنظیم بر اساس نیازهای خاص سازمان شما بوده و می‌تواند برای سطوح مختلف کارشناسان فروش تا مدیران ارشد سفارشی‌سازی شود.

    دوره تخصصی مدیریت بازاریابی و فروش در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی

    اطلاعات کلی دوره

    مدرس: علی خویه
    مشاور ارشد بازاریابی صنعت آرایشی-بهداشتی
    مولف 12 کتاب تخصصی
    تماس: 09122991608
    وبسایت: www.khooyeh.com
    مدت دوره: 24 ساعت (3 روز) – قابل تنظیم

    سرفصل جامع دوره

    بخش اول: مبانی بازاریابی حرفه‌ای (6 ساعت)

    1. استراتژی‌های بازاریابی
    • تحلیل بازار محصولات آرایشی-بهداشتی
    • طراحی برنامه بازاریابی سازمانی
    • مدیریت آمیخته بازاریابی (4P و 7P)
    1. تحقیقات بازار
    • روش‌های جمع‌آوری داده‌های بازار
    • تحلیل رفتار مصرف‌کننده
    • سنجش رضایت مشتریان

    بخش دوم: مدیریت اجرایی بازاریابی (8 ساعت)

    1. مدیریت تیم بازاریابی
    • ساختاردهی تیم حرفه‌ای
    • تفویض اختیار و مسئولیت‌پذیری
    • سیستم‌های نظارت و ارزیابی
    1. مهارت‌های کلیدی
    • قیمت‌گذاری رقابتی
    • مذاکره حرفه‌ای با مشتریان
    • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)

    بخش سوم: تبلیغات و ترویج (6 ساعت)

    1. استراتژی‌های تبلیغاتی
    • طراحی کمپین‌های موثر
    • رسانه‌های سنتی و دیجیتال
    • روابط عمومی و برندسازی
    1. تکنیک‌های پیشرفته
    • بازاریابی مویرگی
    • برنامه‌های ترفیعی و پروموشن
    • بازاریابی چریکی

    بخش چهارم: مهارت‌های نرم (4 ساعت)

    1. رهبری و مدیریت
    • انگیزش تیم فروش
    • حل تعارض و مدیریت بحران
    • گزارش‌نویسی حرفه‌ای
    1. توسعه فردی
    • مدیریت زمان
    • مهارت‌های ارائه و سخنوری
    • هوش هیجانی در بازاریابی

    کارگاه‌های تخصصی

    کارگاه 1: طراحی کمپین بازاریابی (4 ساعت)

    • تحلیل موردی برندهای موفق
    • تمرین عملی برنامه‌ریزی کمپین
    • ارائه و نقد گروهی

    کارگاه 2: شبیه‌سازی بازار (4 ساعت)

    • بازی‌های تجاری (Business Games)
    • تحلیل رقبا و موقعیت‌یابی
    • تمرین تصمیم‌گیری استراتژیک

    مزایای شرکت در دوره

    ✅ دریافت گواهینامه معتبر بین‌المللی
    ✅ دسترسی به منابع آموزشی تکمیلی
    ✅ مشاوره رایگان پس از دوره
    ✅ نمونه‌های عملی از برندهای موفق

    روش‌های برگزاری

    • حضوری: در محل سازمان متقاضی
    • آنلاین: وبینارهای تعاملی
    • ترکیبی: تلفیق حضوری و آنلاین

    توجه: این دوره برای سطوح مختلف از مدیران ارشد تا کارشناسان بازاریابی قابل تنظیم بوده و می‌تواند بر اساس نیازهای خاص سازمان شما سفارشی‌سازی شود. محتوای دوره به‌صورت کاملاً کاربردی و با تمرکز بر چالش‌های واقعی صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی طراحی شده است.

  • مشاوره و آموزش بازاریابی-فروش-برندینگ

    دوره های آموزشی

    Khooyeh.ir

    ردیف

    نام دوره

    استاد

    1

    اصول بازاریابی

    علی خویه

    2

    اصول و فنون مذاکرات حرفه ای

    علی خویه

    3

    اصول خرده و عمده فروشی

    علی خویه

    4

    بازاریابی و فروش تلفنی

    علی خویه

    5

    اصول گزارش نویسی و جمع آوری اطلاعات بازار

    علی خویه

    6

    مدیریت منطقه ویزیت

    علی خویه

    7

    اصول شناسایی و تحلیل رفتار مصرف کننده

    علی خویه

    8

    پخش و لجستیک

    علی خویه

    9

    بازاریابی و فروش بین المللی

    علی خویه

    10

    روانشناسی ارتباط با مشتری

    11

    مدیریت زمان

    علی خویه

    12

    روانشناسی  تکنیک های تخفیف در فروش

    علی خویه

    13

    روش های طبقه بندی مشتریان و روش های جذب مشتریان از دست رفته

    14

    هدف گذاری فروش

    علی خویه

    15

    مراحل فروش

    علی خویه

    16

    اصول و مهارت های کار تیمی

    17

    روش های خلاقیت و نوآوری در فروش

    علی خویه

    18

    تحلیل رفتار فروش رقبا

    علی خویه

    19

    مدیریت هوش هیجانی در کار

    20

    ویزیت مویرگی

    علی خویه

    21

    تکنیک های بازارگرمی و فضاسازی فروش

    علی خویه

    22

    مهارت های دفاع کلامی در فروش و زبان بدن

    23

    راه کارهای ویزیت در شرایط سخت و کسادی بازار

    روش های مقابله با  ترفند مغازه داران در فروش

    علی خویه

    24

    اصول صندوق داری و نقدینگی

    علی خویه

    25

    ترفیعات و مشوق های فروش

    علی خویه

    26

    مشتری مداری و تکنیک های ارتباط با مشتری

    27

    ارتباط اثربخش

    علی خویه

    28

    سفارش گیری و مدیریت سفارش تکنیک های فاکتورنویسی

    علی خویه

    29

    خدمات پس از فروش

    30

    بودجه بندی فروش

    علی خویه

    31

    فروش مشاوره ای –مسائل حقوقی در فروش

    32

    برگشت از فروش

    33

    چیدمان فروشگاه

    علی خویه

    34

    اصول انبارداری

    35

    حسابداری فروش و کنترل موجودی

  • راهكارها و مشكلات بازاريابي بين المللي

     

    راهكارها و مشكلات بازاريابي بين المللي

     

     

    بهار 1391

    فهرست مطالب

    عنوان………….صفحه

    مقدمه. 1

    تعريف بازاريابي  بين المللي.. 1

    حيطه عم بازارياب  بين المللي.. 4

    عوامل قابل كنترل. 4

    عوامل غير قابل كنترل خارجي.. 5

    رموز موفقيت  در بازارهاي بين المللي.. 6

    تجارت بين المللي.. 9

    نظريه هاي اقتصاد  بين المللي.. 10

    نظريه بهره وري  نيروي  كار. 10

    نظريه عوامل توليد. 11

    نظريه  دوره عمر محصول. 12

    روند تجارت جهاني.. 13

    مثلث اقتصادي جهان.. 16

    سياست هاي تشويق  صادرات.. 16

    مداخله  دولت ها در تجارت  بين المللي.. 17

    محدوديت  هاي تجاري.. 19

    آمار بازرگاني  خارجي ايران.. 22

    صادرات  محصولات غير نفتي.. 22

    مسائل ، مشكلات و راه كارهاي پيشنهادي.. 24

    منابع. 26


    مقدمه

    در اين فصل تعريف و قلمرو كار  بازاريابي  بين المللي  مطرح مي شود . سپس  كلياتي راجع  به  انگيزه حضور شركت ها  در بازارهاي جهاني  و حيطه عمل بازاريابي  مشتمل بر  دو بخش  عوامل قابل كنترل   و عوامل غير قابل  كنترل مورد بررسي  قرار مي گيرد .  پس از آن ،  انواع استراتژي  هاي بازاريابي بين المللي  و رموز موفقيت  و مهارت هاي  مورد نياز  براي مديران بازاريابي  بين المللي  ارائه خواهد شد.

      تعريف بازاريابي  بين المللي

    به طور كلي بازاريابي بين المللي  به فعاليت هايي اطلاق مي شود  كه براي ارضاي نيازهاي  مصرف كنندگان  صورت مي گيرد .  البته تعاريف  متعددي  از بازاريابي ارائه شده است  كه  در ذيل  به تعدادي از آن ها اشاره  مي شود:

    • تشخيص نيازها،  توانمندي برآورده  كردن آنها،  وا يجاد و حفظ  مطلوبيت  براي مصرف كننده  و سود براي توليد كننده
    •   اتخاذ استراتژي  يكپارچه اي با هدف ارضاي نيازمندي هاي مشتريان
    •   فعاليتي انساني براي ارضاي نيازها و خواسته ها از طريق مبادله فراگير
    •   تلاش هايي نظام يافته  براي شناخت نظام بازار و اقدام مناسب   براي پاسخگويي به انواع تقاضاها  با توجه  به نظام ارزشي جامعه.

    به طور كلي بازاريابي بين المللي عبارت است  از فعاليت هاي  تجاري براي رساندن  كالا و خدمات يك كشور  به مشتريان ي در ساير كشورها  به منظور كسب  سود بازاريابي بين المللي  همچنين شامل  عمليات توليد  و فروش  كالا و خدمات در بيش از يك كشور  است ، بي آنكهي  كالايي از مرزهاي  كشور اصلي عبور كند . مثلاً شركت فورد  كه محل اصلي آن  در  امريكاست،  خودروي توليد شده در آلمان  را به ساير كشورها  صادر مي كند. به همين دليل  گاهي به بازاريابي  بين المللي،  بازاريابي  چند مليتي  نيز اطلاق مي شود.

    لازم به توضيح است  كه  مفهوم ، مراحل  و اصول بازاريابي جنبه استاندارد  دارد و در تما بازارها  و كشورها قابل اجرا است .  بنابراين وجه تمايز  بازارياب بين المللي  و  بازاريابي داخلي  مروط به حوزه فعاليت  آن هاست .  يعني بازاريابي  بين المللي تجارت  در يك كشور خارجي  و احياناً تعميم  آن شيوه تجارت به بيش از يك كشور است.

    اين تفاوت  در حوزه فعاليت  كه موجب پيچيدگي  و تنوع امور  مي شود،  كسب  دانش و مهارت  ويژه اي  به نام بازاريابي بين المللي را اجتناب پذير مي سازد .  از جمله مسائل مورد توجه  در بازاريابي  آگاهي از مسائل  كشور(هاي)  ديگر ، تدوين  استراتژي  مناسب و معمول  داشتن  اقدامات خاص  براي حضور در بازاريابي هايي است  كه  محيط آن   براي خارجيان  ناپايدار  و نامطمئن است.

     

    کتاب اسرار تجارت بین الملل - خویه
    فهرست کتاب اسرار تجارت بین الملل تالیف و ترجمه علی خویه

     

     

     

    فصل اول

    مباني بازاريابي  بين المللي

     

     

     

      حيطه عم بازارياب  بين المللي

    اساساً  در كار بازاريابي   يك رشته عوامل   غير قابل كنترل  ميحطي دخالت دارد كه مربوط  به محيط  بازار وضعيت رقابت،  شرايط اقتصادي  جامعه،   و مقررات  وضع شده است؛  در  حالي كه در بازاريابي  بين المللي  علاوه بر اين عوامل  ، مسائل محيطي  كشورهاي  مقصد نيز حائز اهميت  است؛ چرا كه در هر كشور  شرايط ويژه  بازار و مقررات خاص ،  كار بازاريابي  بين المللي  را پيچيده مي كند  . در شكل 1-1  عوامل محيطي  موثر بر بازاريابي بين المللي  به سه گروه  عوامل   قابل كنترل،  عوامل غير قابل  كنترل داخلي  و عوامل  غير قابل  كنترل خارجي  تقسيم شده است .

      عوامل قابل كنترل

    عوامل  قابل  كنترل  شامل سياست هاي كالا و خدمات،  پيشبرد فروش،  سياست  هاي  قيمت گذاري   و كانال هاي توزيع  است  كه به طور كلي برنامه  تلفيقي  يا آميخته  بازاريابي نيز  ناميده مي شود . اين عوامل  كه با رعايت سياست هاي سازمان تنظيم مي شود و تا حدودي  جنبه  بلند مدت دارد، در كنترل سازمان است  و سازمان با تعديل  آن ها بر اساس رقابت،  محدوديت هاي قانوني  ، مقررات كنترلي   دولت ها ، وضعيت آب و هوا و سليقه هاي  مصرف كنندگان  مي تواند  به نحوي برنامه  بازاريابي  بين المللي  را تدوين كند   كه انعطاف  لازم و قابليت  تطبيق با عوامل  محيطي  را داشته باشد.  به اين تريب  شركت با اتخاذ  استراتژي  مشخص و اعمال   سياست هايي  مي تواند با وجود  عوامل غير قابل  كنترل موفقيت  فعاليت هايش  را تضمين كند.

     

    عوامل غير قابل كنترل خارجي

    دايره هاي  بيروني در شكل 1-1  بيانگر شرايط  و عوامل غير قابل كنترل  كشورهاي ميزبان  است و هر يك  به كشوري خاص  اختصاص دارد .  هر چه شركت ها  با تعداد بيشتري   از بازارهاي خارجي  ارتباط داشته باشند،  بالطبع  با مسائل بيشتري  مواجه مي شوند؛ زيرا  اتخاذ سياست هاي  خاص در يك بازار تعميم  به بازار ديگر نيست . معمولاً هر شركتي  در موطن خود  پيش بيني هاي  واقعي تري از عوامل محيطي به عمل مي آورد   و بر اين اساس  مي تواند تصميماتي  منطقي نيز اتخاذ كند؛  در حالي كه تحليل اوضاع  و شرايط كشرهاي  خارجي كار شاقي است  و پيش بيني هاي واقعي  عمدتاً مقدور نيست .  گاه اوضاع و احوال  دو كشور نه تنها تشابهي با هم ندارد بلكه  با هم در تضاد نيز هست .  از عوامل غير قابل  كنترل مي توان  به ابعاد سياسي،  قانوني ،  اقتصادي ، بازار رقابت،  سطح پيشرفت  و تكنولوژي،  وضعيت سياسي ، سيستم توزيع،  جغرافيا  و مسائل فرهنگي اشاره  كرد . برنامه بازارايابي   بين المللي  بايد شامل  نوعي  برنامه آميخته  بازاريابي منطبق با شرايط محيط خارجي باشد.

    همان طور  كه اشاره شد حضور   در يك كشور خارجي مسائل خاص  خود را دارد .  اصولاً شركت صادر كننده  با محيط نا آشناست  و از طرف ديگر  در بازار  به او  به چشم بيگانه  نگريسته مي شود .  اين بيگانگي  در جو سياسي  حاكم  بر كشوري كه شركت  در آن فعاليت  مي كند نمود بارزي   مي يابد . حكومت ها اقتدار   ويژه اي در تعديل  فعاليت  خارجيان دارندي   و اصولاً هر گاه  با مشكلات سياسي   واقتصادي مواجه مي شوند  در رويه ها  و مقررات مربوط به فعاليت خارجيان تغييراتي مي دهند،زيرا اين كار سهلترين   و پسنديده ترين   كارها از نظر مردم جامعه  است  و چون دولت ها  در قبال خارجيان مسئوليت  اندكي حساس مي كنند اين تغييرات  را براحتي  و بسرعت   اعمال مي كنند . به بيان ديگر ،   شركت خاري  درهر حال بيگانه  محسوب و بسهولت قرباني    تغييرات سياسي مي شود.

    نتيجه اين كه،  شركت هاي خارجي  در يك كشور ثبات  زيادي ندارند  و با تغيير ساختار  حكومت  يا حزب حاكم مقررات خاصي بر آن ها تحميل مي شود . بعضي از اين   تغييرات،  ريسك هاي تجاري  محسوب مي شود  و سرمايه گذاري  را تحت الشعاع  قرار مي دهد . بنابراين  ماهيت تجارت  و سرمايه گذاري  خارجي مخاطره آميز است   اين امر  ايجاب مي كند  كه مطالعه شرايط  كشورها با دقت  صورت پذيرد  و از كپي برداري  سياست هاي تدوين  شده در كشور خود و يا يك كشور  ديگر و تعميم آن ها  به ساير بازارها  اجتناب شود.

    رموز موفقيت  در بازارهاي بين المللي

    در اين زمينه تحقيقات  نسبتاً وسيعي  صورت گرفه است  كه هر يك به يك جنبه  پرداخته و لذا  بر حسب موضوع تحقيق، به نتيجه خاصي دست يافته است  . در اينجا رموز  موفقيت در بازارهاي بين المللي  از دو جنبه ديدگاه  هاي  فكري و مهارتي  لازم  بررسي مي شود.

    مهارت هاي  بازاريابي بين المللي عبارت است از :

    1. دانش و اطلاعات عمومي : به دانش تجارت جهاني ،  و شناخت وضعيت جغرافيايي  ، سياسي، اجتماعي،  فرهنگي و اقتصادي  محيط مربوط  است . اين مهارت  كه به آن مهارتي  شناخت محيط  نيز اطلاق مي شود  در اين بخش  و بخش دوم مورد بحث  قرار مي گيرد.
    2. مهارت تجزيه و تحليل:   به مهارت ارزيابي  بازار و رقابتي،  درك رفتار مصرف كننده ،  و تحقيق  بازاريابي مربوط  است . در اين  مهارت  به كارگيري عملي ساير  دروس بازاريابي   و فروش در سطح  بازارهاي بين المللي  و نيز جمع آوري   ارزيابي  و تفسير اطلاعات  براي استفاده  در امر تجارت  مورد نظر است .
    3. مهارت استراتژيك:  به شناخت ضرورت  صادرات،  اتخاذ تصميمات  استراتژيك  رقابتي و راه هاي  ورود به بازارهاي  خارجي  مربوط است،  كه در بخش  چهارم به آنها پرداخته  مي شود.
    4. مهارت عملياتي: عبارت است  از به كارگيري فنون  بازاريابي  در سطح بازارهاي  بين المللي  و تدوين برنامه  آميخته بازاريابي  بين المللي شامل سياست هاي كالا و خدمات، سياست  هاي  ترفيع فروش،  سياست  هاي  قيمت گذاري  و توزيع   كه موضوع بخش پنجم است.
    5. مهارت مديريتي:  به نحوه اجراي عمليات مربوط است  و شامل  مباحثي چون برنامه ريزي ، كنترل و سازماندهي دربازارهاي خارجي  است .

     

     

     

     

     

     

    فصل دوم

    تجارت بين المللي


    تجارت بين المللي

    تجارت در جوامع  و بين ملل گوناگون  به زمان هاي بسيار قديم  باز مي گردد  كه اقام  اوليه اي چون  آگوراها  در يونان  يا فريوم ها  در رم بازارهايي  براي مبادله  كالا بر پا كرده بودد .  اين بازارها  بتدريج رشد  و توسعه يافتند  تا امروز كه ما شاهد بازار جهاني هستيم  كه در آن ارتباطات ماهواره اي   خريداران و فروشندگان  را در اقصي نقاط  كره  زمين با هم مرتبط  كرده و تقاضاي  رو به رشدي براي كالاها   به وجود آورده است .  اين  بازار و اقتصاد جهاني  كه به يك رقابت  جهاني منجر  شده است   مزاياي بيشماري  براي هر دو گروه فروشندگان  و خريداران داشته است . فروشندگان  از باز شدن بازارهاي جديد  و رشد يافتن   بازارهاي كوچك سود مي برند   و خريداران رقابت  بين فروشندگان.

    در دنياي كنوني  تجارت جهاني  اهميت اقتصادي   زيادي براي بسياري  از  كشورها  دارد و به همين دليل  آن هاسعي دارند  فعاليت هاي  تجاري  جهاني را در جهت منافع خودشان تحت كنترل  قرار دهند.  در اين فصل ابتدا نظريه هاي  عمده اقتصاد  بين المللي  مطرح و سپس روند   تجارت بين المللي،  وضعيت آن در قرن بيستم   و مثلث اقتصادي   جهان شرح داده  مي شود . درا دامه تراز پرداخت ها و موازه  تجاري كشورها ،   دلايل مداخله  دولت ها در  عمليات تجاري و انواع سياست  هاي  حمايتي حكومت ها  در عرصه تجارت خارجي مطرح  خواهد شد .  همچنين مكانيزم هاي  جهاني تسهيل كننده تجارت از قبيل  گات، صندوق  بين المللي  پول و بانك  جهاني مورد بررسي  قرار مي گيرند . بخش نهايي  نيز به تشريح بازرگاني   خارجي ايران اختصاص دارد.

     

     نظريه هاي اقتصاد  بين المللي

    در مورد مزيت  اقتصادي ارائه  برخي  كالاها  و خدمات در يك كشور خاص  و اينكه چرا  توليد آن ها  در ساير كشورها چنين مزيتي ندارد  بحث هاي زيادي  صورت گرفته است . قبل از ورود به بحث  اين نكته را متذكر مي شويم   كه طي بيست سال گذشته   تجارت نه تنها   رشد  زيادي داشته  بلكه  الگوي  آن نيز تغييراتي كرده است .  كشورهايي كه مقدار  معتنابهي از كالاي خاصي را صادر مي كردند  اكنون وارد كننده  آن  كالاها هستند  . براي مثال  امريكا  كه قبلا آهن آلات  به ساير كشورها  صادر مي كرد  در حال حاضر وارد كننده آن است . مثال  ديگر در زمينه تغييرالگوي  تجارت ژاپن است  كه قبلاً كارهاي  ارزان  و دست ساز  توليد مي كرد ولي هم اكنون  در توليد  كالاهاي پيشرفته  با كشورهاي قدرتمند  جهان رقابت مي كند.

     

     

    نظريه بهره وري  نيروي  كار

    قديمي ترين   و ساده ترين   بخش نظريه نسبي  كه تفاوت هاي بين المللي  را شامل مي شود  مساله بازده  نيروي كار است .  مثلاً اگر نيروي  كار  ژاپني زمان كمتري  نسبت به يك نيروي كار فرانسوي براي توليد   يك كالا صرف كند ( با فرض ثابت بودن  سطح دستمزد   در هر دو كشور)  ژاپن  يك امتياز نسبي   در توليد آن كالا  دارد . چون كمتر   بودن زمان كار  هزينه  نيروي انساني  را كاهش مي دهد.

    تحقيقات نشان داده  است كه بين تجارت  و بازده نيروي  كار  ارتباط مستقيم  وجود دارد.  يكي از ضعف هاي  اين نظريه  اين است  كه توضيح نمي دهد  چرا بهره وري  در يك كشور  كمتر يا بيشتر است .  ديگر اينكه  در اين نظريه  به طور ضمني  فرض مي شود عامل نيروي  كار تنها  عامل در توليد كالاست؛  در حاليكه عوامل بسياري مثل سرمايه،  منابع طبيعي  نيز در توليد دخالت  دارند كه زمينه  بحث نظريه ديگري به نام نظريه  عوامل توليد است.

    نظريه عوامل توليد

    اين نظريه  بر دو فرض واقعي   بنا نهاده شده است  : فرض اول  اينكه براي توليد كالاهاي متفاوت نيازهاي  وجود داردي .  مثلاً صنعت  ماشين آلات سنگين  و صنعت نساجي  هر دو براي توليد نياز  به سرمايه و كارگر   دارند،   ولي نياز ماشين آلات  به سرمايه  بيش از  صنعت نساجي است . فرض دوم اينكه  كشورها  از نظر منابع طبيعي نيز با هم  تفاوت  دارند . نتيجه  اين نظريه اين است  كه كشورهايي كه در آن ها نسبت كارگر  به سرمايه زيادترو در نتيجه  دستمزد  پايينتر است  قادر به توليد  كالاهاي كاربرند،  بر عكس كشورهايي  كه در آنها نسبت  سرمايه بيشتر است مي توانند  كالاهاي سرمايه  بر صادر كنند . براي مثال،  كشورهاي شمال  افريقا وطلا و كانادا  نيكل  صادر مي كنند،   چون اين منابع  را به مقدار زياد  در اختيار دارند .  اين نظريه توضيح  مي دهد كه چرا امريكا ماشين آلات  هواپيما  صادر  به عوض  آهن آلات و پوشاك-  كه  مستلزم صنايع  غير پيشرفته  و كاربري است  وارد مي كند .

    هر چند اين نظريه الگوي  تجارت بين المللي  را تشريح مي كند  ولي  در مورد يك  كالاي بخصوص  پيام ويژه اي ندارد . اين موضوع اساس نظريه  ديگري به نام  دوره عمر  كالاست.

    نظريه  دوره عمر محصول

    اين نظريه  به اين دليل  كه در آن هم تغييرات تكنولوژي  لحاظ شده  و هم تغييرات داده ها  پويا توصيف شده است .  اين نظريه عمدتاً  اختراع وسايل  پيشرفته  را  در كشورهاي  صنعتي مد نظر  قرار مي دهد  و طبق آن تغيير  الگوي تجارت   بين الملل همواره  اجتناب ناپذير  است . مثلاً زماني  در امريكا توليد  لوازم الكتريكي  و تصويري مزيت  اجتناب ناپذير است . مثلاً  زماني در امريكا   توليد  لوازم الكتريكي و تصويري  مزيت  اقتصادي داشت،  ولي اكنون ندارد . دليل اين تحول  را طبق نظريه  دوره عمر محصول  بايد در نقش تكنولوژي ،‌سطح توليد، هزينه حمل و نقل و تغييرات  داده ها جستجو كرد.

    طبق اين نظريه  يك كالاي جديد پيشرفته   در مرحله ابتدايي با مشكلات فروش  و توليد مواجه است   توليد انبوه  آن به دليل عدم  تكامل طرح  و تجزيه و تحليل  دقيق مقدور نيست .  لذا ميزان  تليد محدود است و عرصه در حاشيه بازار   و براي قشري  خاص  و عموماًمرفه   صورت مي پذيرد.  در مرحله بعدي  بازار توسعه صادرات   به كشورها  مرفه آغاز  و سپس توليد رشد   مي يابد .  افزايش توليد باعث  كاهش هزينه ها مي شود،   ولي رقابت نيز آغاز مي شود  و  تازگي كالا از بين مي  رود .  سپس روش  توليد  استاندارد مي شود و فرايند توليد  تكامل يافته،   نياز به كاركنان  ماهر از بين مي رود .  بدين ترتيب بازار  رشد مي يابد  و ورود شركت هاي  جديد به عرصه توليد  با عطاي معافيت هاي  مالياتي   گمركي  تسهيل شده ،  قيمت بشدت كاهش  پيدا مي كند.

     

      روند تجارت جهاني

    در طول سي سال  پس از جنگ جهاني دوم،  تجارت بين الملل هجده برابر افزايش يافته   است ، در حالي  كه  توليد ناخاص  ملي در سطح جهان  تنها نه برابر شده است . اين روند  رشد بيانگر  گسترش فزاينده تجارت جهاني است .

    تجارت جهاني  كه در سال 1950  بالغ بر 50 ميليارد  بود امروزه  به 4 تريليون  افزايش يافته است .  رشد  تجارت بين المللي   بين سال هاي 1980-1987  به طور متوسط   ساليانه 13 درصد گزارش شده است .  تجارت جهاني  در سال 1990   معادل 3500 ميليارد  دلار بوده است  كه 55 درصد  آن  را كالاي توليدي  و بقيه را خدمات  از جمله حمل و نقل،   بيمه و اطلاعات  تشكيل مي داده است (  اين آمار شامل   فروش شعبات  شركت ها در داخل  ساير كشورها  نيست . رقم  اين گونه معاملات  براي شركت هاي  امريكايي  در سال 1981 حدود 100 ميليارد دلار بوده است) .

    سهم بخش خدمات  در تجارت بين المللي  روز به روز بيشتر  شده است .  در سال 1989 سهم كل خدمات  و سرويس هاي  حمل و نقل،  جهانگردي ،  بيمه ، بانكداري،  آموزش و خدمات مديريتي  در تجارت بين المللي بالغ بر 690  ميليارد دلار بوده است  كه 20 درصد  كل تجارت جهاني است . رشد اين نوع  تجارت  كه تجارت نامرئي  ناميده مي شود   در آينده  بمراتب بيش از  رشد كالاهاي صنعتي توليدي پيش  بيني شده است . امروزه خدماتي  از  قبيل آنچه ذكر شد  حدود نيمي از درآمد  كشورهاي پيشرفته  را به  خود اختصاص  داده است . مثلاً  در امريكا  70 درصد  توليد ناخالص  ملي و 75  درصد كل اشتغال  به خدمات تعلق دارد. امريكا، فرانسه  و انگليس  بزرگترين صادر كنندگان  خدمات هستند.

    برخي از مواردي  كه به افزايش تجارت جهاني  منجر شده عبارتند از :

    1. كوتاه شدن  فاصله كشورها  و افزايش ارتباطات تلفن نمابر  و كامپيوتر ارتباطات  را  تسهيل و زمينه رشد   تجارت را فراهم  كرده است .
    2. گسترش مرزهاي جغرافيايي  به اين ترتيب  كه توليد  در چند كشور   مي گيرد  و با استفاده از امكانات  حمل و نقل سريع،   هماهنگي و ارائه  به بازار فروش  ميسر مي شود.
    3. رشد سازمان هاي  بازاريابي  و سرويس دهنده ها  توزيع كنندگان ،  بانك ها ،   نمايندگان فروش و ديگر كانال هاي  توزيع همگي  انتقال كالاهاي  يك كشور  را به كشور ديگر  تسهيل  مي كنند.
    4. اقدامت و تسهيلات ويژه  دولت ها اين اقدامات  در قالب تشويق صادرات و اعطاي تسهيلات  وارداتي روز  به رز در حال افزايش است.
    5. تنوع نيازهاي انساني   و گستردگي   منابع تامين آن ها  اين امر باعث  شده  هر كشور  در  توليد كالاي بخصوصي تخصص يابد  و مبادله كالا  و خدمات  بين كشورها  اجتناب ناپذير  شد.

    در دنياي كنوني  كمتر كشوري  را  مي توان يافت  كه كاملاً  خود كفا باشد؛  زيرا محدود كردن  مصرف كالاها  به توليدات داخلي  موجب پايين آمدن  سطح زندگي مردم،   كاهش حق انتخاب آنان  در تامين نيازها  و كاهش سطح كيفيت   كالاها مي شود .   با اين  حال نسبت واردات   به صادرات در تمامي  كشورها يكسان نيست .  سطح واردات  در كشورهاي  ژاپن ، امريكا و مكزيك پايين تر از 15  درصد توليد ناخالص ملي است در حالي  كه  واردات هلند  و بلژيك 45 درصد توليد ناخالص ملي است . كشور ژاپن  در اين جدول نمونه جالبي  است . اين كشور  با امكانات  و منابع طبيعي   محدود با وارد كردن  مواد اوليه    توليد و صادرات  محصولات ساخته شده ،   اقتصاد خود را متوازن كرده است .

    شش كشور  عمده صادر كننده  و وارد كننده  عبارتند از  امريكا،  ژاپن،  آلمان،  فرانسه ، انگليس  و ايتاليا . حجم صادرات  و واردات  اين شش كشور تقريباً دو سوم كل تجارت جهان است . يعني 140كشور ديگر  جهان فقط يك سوم كل تجارت را در  اختيار دارند . جالبتر اينكه  تجارت بين كشورهاي صنعتي در سال 1987 حدود 7/43  درصد كل تجارت جهان گزارش شده است.

    اقتصاد  جهاني  در حالت انتقال   از اقتصاد ملي  به اقتصاد گروهي  يا جهاني است .  حوادث اخير  از قبيل فروپاشي  ديوار برلين،  متلاشي شدن كمونيسم   و توفيق اتحاد اروپا   اين انتقال را سرعت داده است . آمار سرمايه گذاري  اروپا و ژاپن  و امريكا با يكديگر  بيانگر اين روند است . امريكا ساليانه  بيش از 80 ميليارد  دلار كالا و خدمات  به ژاپن  صادر  مي كند . انگليس  640  شركت در بين سال هاي 1978-1989  در امريكا خريداري  و  حدود 250 ميليارد دلار  نيز مستقيماً سرمايه گذاري كرده است . ژاپن اين كارخانه  توليد  خودرو  در امريكا داير كرده است   كه محصولاتش   به اروپا صادر  خواهد شد .

    مثلث اقتصادي جهان

    قسمت اعظم  تجارت بين المللي  در دست سه قطب  اقتصادي بزرگ جهان  يعني امريكاي شمالي (امريكا و كانادا) ، كشورهاي اروپايي  و ژاپن است  كه مثلث اقتصادي  جهان را تشكيل داده اند  اين سه قطب   از لحاظ فرهنگي  و اقتصادي  تفاوت هاي زير بنايي  با يكديگر دارند،  با وجود اين فاصله ها  را كم و موانع  تجاري را تا حدودي رفع كرده اند . بيشترين خطر  كشتيراني، اتوبون هاي  پيشرفته و سيستم هاي مدرن  راه آهن  اين سه منطقه را با هم وصل  مي كند . البته  هر كشور سيستم  حمل و نقل  پيشرفته اي  براي حمايت  تجارت خود  را در اختيار دارد.

    سياست هاي تشويق  صادرات

    هنگام بروز  بحران در پرداخت  بدهيها  و كمبود ار ز،  هر يك از كشورها  به منظور كسب   در آمد ارزي  استراتژيهاي  متفاوتي تدوين  و اجرا كرده اند،  مثل جايگزيني واردات  يا  افزايش صادرات  محصولات توليدي  . هدف از استراتژيها  و سياست هاي تشويقي  ايجاد تسهيلات،   تامين قسمتي  از  هزينه هاي  صادراتي  و ايجاد ثبات  و امنيت براي تجار است . طبق مطالعات  به عمل آمده  در خصوص چند كشور  در حال توسعه  اين سياست ها  اشكال  مختلفي دارد   كه برخي از آن ها  عبارتند از :

    1. سرمايه گذاري   زير بنايي در زمينه ارتباطات،  حمل و نقل،  تجهيزاتي مثل  سردخانه،   بانك هاي اطلاعاتي ،  و مراكز تحقيقاتي  و آموزشي
    2. تسهيل بوروكراسي و مقررات اداري (اخذ مجوزها،  لغو قوانين زائد)
    3. معافيت هاي  مالياتي براي  درآمدهاي  حاصل  از صادرات و كاهش  عوارض  گمركي
    4. اعطاي اعتبار  و وام بانك هاي  ترجيحي
    5. اعطاي يارانه  ، تخفيف  در هزينه هاي عمومي (مثل آب  و برق)،  و تقبل  هزينه هاي بازاريابي
    6. اجباري كردن رعايت استاندارد  رايج بين المللي
    7. تسهيل ورود   وخروج  تجار از كشور
    8. ايجاد صندوق هاي   تضمين صادرات  و برقراري  ثبات اقتصادي  از طريق بيمه كردن  محصولات يا تغيين نرخ ارز ثابت
    9. ايجاد مناطق   آزاد تجاري

    مداخله  دولت ها در تجارت  بين المللي

    بازارياب بين المللي  بايد اين واقعيت ر ا بپذيرد  كه هر كشوري  با تعرفه بندي،  سهميه بندي  و ساير تمهيدات  سعي در حمايت  و حفاظت بازار داخلي خود  در مقابل خارجيان  دارد . هر چند «گات»  درصدد كاهش تعرفه هاست‌ ،  كشورها هنوز  از ابزارهاي حياتي  بسيار بهره   مي جويند  و با استفاده از  قوانين   و مقررات ارزي ايجاد سدهاي  رواني سعي در كاهش واردات  كالاهاي غير ضروري  دارند .  تجار و موسسات  داخلي ساختار بارز  را به نحوي طراحي   و اداره مي كنند  كه خود سدي در برابر  ورود كالاهاي خارجي   باشد .  مثل كرتسو  كه يك سيستم پيچيده  كانال توزيع  در ژاپن ايجاد كرده است.

    دلايل بيشماري  از سوي طرفداران  حمايت از صنايع  براي حفظ  محدوديت هاي  حكومتي بر  تجارت  بين المللي ارائه شده است  . اصولاً  مداخله دولت  در  تجارت بين المللي  در جهت دستيابي به  اهداف ذيل است:

    1. حمايت از صنايع داخلي نوپا
    2. حمايت از بازار داخلي
    3. حفظ ارز در داخل
    4. كمك به شكل گيري  سرمايه
    5. حفظ سطح  زندگي مردم
    6. حفظ محيط زيست
    7. صنعتي شدن كشور
    8. اشتغال
    9. دفاع ملي
    10. رشد تجارت
    11. دستيابي به اهداف سياست بين المللي

    از موارد مذكور ،‌  اقتصاددانان  دلايل نوپايي  صنايع، دفعاع ملي و توسعه صنعتي را براي اتخاذ سيستم هاي   حمايتي معتبر  مي دانند .  اما معتقدند  اصولاً اين گونه  سياست ها بايد  كوتاه مدت باشد . در صورتي كه كشوري  منابع، ظرفيت  بالفعل  يا نيروي انساني   مورد نياز  را داشته باشد   اعمال اين سياست ها  مي تواند تسهيل  كننده باشد .  ولي سياست حمايتي  معمولاً  به طول مي انجامد   و در نتيجه صنايعي  با  كارايي پايين تر  و غير قابل رقابت  با دنيا  در كشور شكل مي گيرد.

    صاحب نظران اقتصادي  كه از سياست حمايتي  دفاع مي كنند  اغلب موضوع  اشتغال  را مطرح  مي سازند . اصولاً مساله  بيكاري در هر جامعه  تبعات سياسي  و اقتصادي   دارد . اين مساله  باعث مي شود در اتخاذ  و اعمال سياست  تعرفه،  منافع اقتصادي تجارت  بين المللي  در بلند مدت ناديده  گرفته شود   در حقيقت اين مصرف كنندگان هستند  كه هزينه تعرفه   و ساير ابزارهاي  حمايتي را تقبل مي كنند.

    محدوديت  هاي تجاري

    همان طور كه اشاره شد  براي حمايت  از  صنايع موجود   توسعه آن ها  دولت ها اقداماتي  با عنوان محدوديت هاي تجارتي  معمول  مي دارند . البته گاهي  نيز مقاصد سياسي  علاوه بر  اهداف اقتصادي  براي سياستمداران  مطرح است . اين محدوديت ها  اشكال متنوعي  ارد كه در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي شود:

    1- تعرفه : مالياتي است  كه حكومت ها از  كالاهاي وارد شده  به  كشور اخذ  مي كنند. وضع تعرفه ها  ممكن است  به  منظور ايجاد درآمد  براي دولت يا عدم  تشويق واردات  يا به هر دو منظور  صورت پذيرد.  تعرفه دو  گونه آثار اقتصادي  دارد: اول اينكه  باعث افزايش  قيمت كالاهاي وارداتي ي و در نهايت حمايت  از  صنايع داخلي  مي شود؛   دوم اينكه   باعث افزايش  قيمت كالاهاي وارداتي  و در نهايت حمايت  از صنايع داخلي  مي شود .  دوم اينكه يك منبع درآمد  دولت است . با وجد اين در بلند مدت  اين آثار محدود شده ،  فشارهاي تضعيف كننده  اي  به دنبال خواهد داشت .  در كل ، تعرفه   موجب افزايش  كنترل دولت،  محدوديت  در انتخاب كالا  و كاهش قدرت  رقابت توليد كنندگان  مي شود.

    2- سهميه   مقدار يا مبلغ معيني است  كه براي يك كالاي  بخصوص وضع  مي شود  . مثلاً واردات تلويزيون   در انگليس حد معيني   دارد  و در ايتاليا  براي واردات  موتور سيكلت از ژاپن  سهميه تعيين  شده است .  سهميه موجب  افزايش قيمت  و تعديل  رقابت مي شود.

    البته بعضاً  سهميه با توافق   وارد كننده  و صادر كننده  وضع مي شود  كه در اين حالت  به آن محدوديت  صادرات اختياري  اطلاق مي شويد . مثلاً ژاپن  و امريكا  در مورد مقدار  صادرات خودروي ژاپني  به امريكا توافق  كرده اند.

    3- تحريم  : محدوديت  قطعي براي جلوگيري از  خريد و واردات  كالاهاي معين  از  يك كشور است .  مثلاً واردات  محصولات شركت  غذاي كودك  نستله  به دليل زيان هاي  آتي براي كودكان  در يكي از كشورها  تحريم شد .

    4- محدوديت هاي مالي : اعمال  كنترل هاي ارزي  بر واردات  كالاها را محدوديت  مالي گويند  كه حكومت براي تقويت تراز پرداخت ها  يا حمايت  صنايع  خاص  به آن اقدام  مي كنند . البته اعمال  اين سياست به شكل هاي  مختلف صورت مي گيرد؛  مثلاً اعمال  حد معين يا سهميه بندي ارزي، فروش ارز  به نرخ هاي  متفاوت و اعمال   كنترل هاي  شديد براي  تخصيص  ارز از روش هاي  مختلف محدوديت هاي   مالي به شمار مي رود.

    5- استاندارد:  برقراري استانداردهايي  براي ورود كالا به منظور رعايت بهداشت، ايمني و كيفيت كالا از  جمله محدوديت هاي  تجاري است؛ مثلاً برخي  كشورها وجود  بر چسب كالا،   تاريخ توليد  و انقضاي مصرف  را براي  مواد غذايي  الزامي نموده اند.

    تجارت   خارجي از نظر  ماهيتي يك مبادله آزاد بين دو يا چند كشور است   كه براي هر دو طرف منافعي  در بردارد . البته به هر حال   يك طرف تجارت سود بيشتري كسب مي كند و حتي ممكن است   طرف ديگر مغبن  شود . مداخله ها  و حمايت هاي دولت ها  براي كاهش  ضررهاي احتمالي  تجارت خارجي است . اخيراً يك محقق استراليايي  ميزان اثر كاهش  اين حمايت ها  را بررسي كرده است. اين محقق نتيجه  مي گيرد  كه  اگر  كشورهاي عضو گات،   تعرفه و ساير  محدوديت ها  را تا ميزان 50 درصد كاهش دهند،  تجارت به ميزان 750 ميليارد  دلار افزايش  مي يابد.  از اين افزايش حدود 208 ميليارد دلار متعلق  به امريكا،  245 ميليارد  متعلق به اروپا  و 287 ميليارد دلار متعلق به آسيا  پاسفيك  خواهد بود.

     

     

     

     

      آمار بازرگاني  خارجي ايران

    صادرات  محصولات غير نفتي

    صادرات غير نفتي  در حال حاضر  حدود 4 ميليارد  دلار در سال است .  محققان اظهار   داشته اند  كه در سال 1389  ميزان توليد  و مصرف نفت  در ايران  برابر خواهد شد  و پس از آ‌ن اگر مصرف مواد سوختي كاهش نيابد ايران قطعاً  به واردات  اين مواد نياز خواهد  داشت . ازطرف ديگر ايران  براي گذران امور نيازمند حداقل 20 ميليارد  دلار در آمد در سال است  و چون از درآمد  نفت محروم خواهد شد   بايستي صادرات  كالاهاي غيرنفتي  خود را تقويت نمايد. ملاحظه   مي شود كه رساندن  صادرات غير نفتي از سطح  فعلي،  4 ميليارد، به سطح 20 ميليارد  دلار درطي تقريباً  يك دهه هدف دشواري است.

    علاوه بر اينكه  صادرات محصولات  غير نفتي  منبع مهم تامين ارز كشور است . در  افزايش درآمد  ملي و دستيابي به اين اهداف نقش  مهمي دارد : كاهش وابستگي  به صادرات تك محصولي ؛ افزايش اشتغال  در زمينه هاي مختلف كشاورزي ،  صنعتي  و معدني ؛  كاهش مهاجرت بي ريه  روستاييان  و صنعتگران به شهرهاي بزرگ، افزايش  و بهبود كيفيت تليدات  و افزايش توان رقابتي .

    براي درك بيشتر اهميت  صادرات  غير نفتي ارزش  فروش چند قلم  مواد معدني  را  با هم مقايسه كنيد :  ارزش يك تن نفت 150 دلار(  با فرض هر بشكه  نفت بيست دلار)، ارزش يك تن ميكا 520  دلار ، ارزش  يك تن دياتوميت 510 دلار  و ارزش يك تن  پرليت 500 دلار . بنابراين صادرات  مواد معدني  بازده اقتصادي  بيشتري دارد . حال اگر  مواد فقو  فراوري شود قيمت  بمراتب افزايش  خواهد يافت .  به عبارت ديگر صدور  محصولات نهايي  نسبت به مواد خام بازده اقتصادي   و مزيت بيشتري دارد . فراوري مواد  اوليه هم موجب  كسب درآمد ارزي بيشتر و هم باعث افزايش  اشتغال مي شود . اين در حالي كه است وابستگي  شديد ارزي   و اقتصادي كشور به نفت بسيار مخاطره آميز  است ..

    پاره اي از مسائل   و مشكلات  موجود در اين زمينه  به طور مختصر  عبارت است از :

    1.  بالا بودن قيمت كالاهاي صادراتي؛
    2. نبود سيستم منسجم  پولي و مالي در كشور؛
    3.  پايين بودن  سطح كيفيت  و ضعف بسته بندي؛
    4.  مسائل قانوني و مقرراتي ؛
    5.  نبود سيستم هاي  حمايتي (  برنامه ريزي ،  سرمايه گذاري،  سيستم هاي  تشويقي)؛
    6.  پايين بودن  سطح دانش مديريتي (  مقررات ساير كشورها،  شناخت  بازارها، بازاريابي  و تبليغات)؛
    7.   كاهش سطح توليد   و جاذبه هاي بازار داخلي ؛
    8.  ضعف   در تجهيزات  زير بنايي (  حمل ونقل،  انبار ،‌بانك و بيمه).

     


    مسائل ، مشكلات و راه كارهاي پيشنهادي

    -1 عدم نظارت كافي در توليد كالاهاي بين الملل در مبدا و ورود كالاهاي با كيفيت پايين و فاقد استاندارد هاي لازم به بازار ايران مخصوصاً كالاهاي بادوام و سرمايه اي كه موجبات زيان هاي مالي به مصرف كنندگان ايراني گرديده.

    -2 نگاه تجار و فعالين اقتصادي به بازار بين الملل صرفاً به عنوان يك بازار صادراتي و فروشنده كالا

    -3 عدم وجود بانك مشترك بين ايران و ساير كشورها جهت تسريع در امور تجاري

    -4 صادرات ايران به كشورهاي ديگر  صرفاً در زمينه مواد اوليه ، نفت و پتروشيمي

    -5 عدم شناخت تجار ايراني از منابع اصلي تامين كالا و همچنين اعتماد به سايت هاي نامعتبر و در پي آن ضررهاي مالي

    -6 انجام برخي معاملات تجاري توسط تجار ايراني بدون عقد قرار داد معتبر با فروشنده‌هاي ساير كشورها.

    -7 حركت هاي انفعالي در تجارت با  بين الملل و نداشتن برنامه مدون ميان مدت و بلند مدت

    -8 پيشنهاد به مسئولين سازمان بورس اوراق بهادار مبني بر بردن سهام قابل عرضه شركتهاي ايراني در بورس هاي  بين الملل

    -9 تاسيس بانك مشترك و ايجاد صندوق حمايت از سرمايه گذاري مشترك ميان ايران و كشورهاي ديگر.

    -10 تاسيس شركتهاي مشترك در زمينه خدمات بازرگاني(صادرات و واردات، ترانزيت) جهت فرآوري و  CIS صدور كالاهاي ايراني به كشورهاي ثالث از جمله افغانستان، عراق و ميان شركتهاي دو طرف (B2B)

    11-ايجاد پلتفرم مشترك جهت ايجاد پايگاه مجازي اطلاع رساني

    -12 برنامه ريزي براي بهر هبرداري مناسب از منطقه ويژه اداري براي صادرات مجدد

    -13 استفاده از ارزهاي رايج دو كشور در تسويه مبادلات بازرگاني

    -14 تشكيل كميته حكميت و داوري ميان اتا قهاي بازرگاني دو كشور

    -15 ايجاد تنوع در تركيب اقلام صادراتي كشورمان به ساير كشورها.

    16-امضاي موافقتنامه استاندارد و بازرسي كالاها و خدمات ميان كشورها.


    سميه بهشتي

    منابع

    1. International Marketing by Philip R. Cateora and John L. Graham March 2004
      2. International and Global Marketing: Concepts and Cases by Taylor W. Meloan and John L. Graham July 1977

     

  • اصول و استراتژی قیمت گذاری

    مانند کسی نباشید که قیمت همه چیزرا می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند(اسکار وایلد)

    مانند دیگر جنبه های مدیریت قیمت گذاری و بازاریابی تلفیق هنر و دانش است.
    علیرغم منعطف به نظر رسیدن بحث قیمت ،اصولا تصمیم گیری در مورد قیمت ،برگشت ناپذیر است و یکی از پر ریسک ترین p از 4p بازاریابی است.
    برخلاف آن چه بسیاری ازشرکت های ایرانی همچنان به عنوان پارادایم فکری خود در قیمت گذاری محصولات و خدمات در ذهن دارند،نقطه عزیمت قیمت گذاری،تحلیل جایگاه رقابتی شرکت در بازار و رحجان مخاطب است و نه محاسبات هزینه ای مدیریت مالی.مارپیچ مرگبار قیمت گذاری)spiral deat pricing(:اگر نمایینده خرید مشتری در هنگام خرید به شما بگویید که قیمت فروش رقب شما برای همین کالا به جای 10دلار 8 دلار است و شما نیز راضی شوید به تخفیف 2دلاری در این صورت به احتمالا شرایط به این صورت پیش میرود که نمایینده خرید تخفیفی 2دلاری را کافی نداند و به سراغ فروشنده قبلی برود و از وی بخواهد که کالا را ارزان تر از 8دلار بفروشد تا خرید خود را از آنان انجام دهد.بدین ترتیب یک فرآیند رفت و برگشتی آغاز می شود که استراتژی باخت –باخت را برای فروشنده رقم میزند و تنها خریدار نفع می برند

    راه حل : در مورد بالا باید با چانی زنی خریدار را قانع کرد که تفاوت قیمت به خاطر اختلاف کیفیت و عملکرد محصول است وحتی می تواند کالایی مشابه کالای رقیب را به قیمت 7.9دلار بفروشد! در واقع باید به او بفهماند که هر ارزانی بی حکمت نیست .در این صورت
    فروشنده برنده است چه محصول ارزان تر خود را بفروشد)که قیمت آن رقابتی است(و چه
    محصول گران تر خود را)که عملکرد آن رقابتی است(.
    01 قاعد بازی:
    قانون اول:عادت تخفیف را با کمی غرور جایگزین کنید.
    قانون دوم:ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید .
    قانون سوم:یکی از 3 استراتژِی ساده قیمت گذاری را به کار ببرید.
    قانون چهارم:با مشتریان خود بهتر بازی کنید.
    قانون پنجم:برای افزایش سود،قیمت گذاری کنید.
    قانون ششم:برای رشد و فزایش انعطاف پذیری در مذاکره،بر محصولات و خدمات خود
    بیافزایید.
    قانون هفتم:رقبای خود را مجبور کنید نسبت به قیمت های شما واکنش نشان دهند.
    قانون هشتم:ستون فقرات فروش خود را تشکیل دهید

    قانون نهم:حرکت از قیمت گذاری مبتنی بر تجربه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش
    قانون دهم:با اطمینان قیمت گذاری کنید به یاد داشته باشید که شما چه کسی هستید
    درادامه پس از توضیحات و پیش زمینه هایی هر یک از 01 قانون به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد

    اهداف واستراتژِ های قیمت گذاری شما چیست؟
    قیمت مناسب ،قیمتی است که همزمان هم نیازهای فروشنده و هم نیازهای خریدار را ارضاء کند .اگر قیمت های تعیین شده شما بهینه باشد ،مشتریان راضی تر ،سود بالاتر و سود خالص سالم تری در انتظار شما خواهد بود.قیمت گذاری چیزی بیش از تعیین قیمت ها است .این کار
    شامل یک استراتژی برای افزایش حجم فروش با هدف رسیدن به سود و در عین حال ایجاد و ارسال یک پیغام ارتباطی برای نشان دادن ارزشی است که محصول شما برای مشتری ایجاد خواهد کرد و چه بسا که شرکتی با تصمیم نادرست در مورد قیمت با زیان مواجه شود.
    4 استراتژی قیمت گذاری:
    الف(قیمت گذاری برای پوشش دادن هزینه ها:
    هزینه واحد+حاشیه سود= قیمت فروش
    این کار منطقی به نظر می رسد زیرا سود آوری شما را تضمین می کند .ولی آیا این استراتژی دقیقی است؟ این نوع قیمت گذاری دو مشکل دارد.نخست آنکه مشتریان توجهی به هزینه های شما ندارند وصرفا به ارزشی که دریافت می کنند توجه خواهند داشت .بنابراین اگر قیمت

    از حد مطلوب پایین تر باشد سود شما کاهش می یابد واگر قیمت گذاری شما بالاتر از حد بهینه قرار گیرد فروش شما کاهش می یابد.
    ب( قیمت گذاری مبتنی بر بازار:

    در این حالت سازمان قیمت ها را تعیین نمی کند بلکه بازار قیمت ها را تحمیل می کند.مشکل این روش این است که ممکن است فروش به قیمت بازار برای ما مقرون به صرفه نباشد و دیگر اینکه رویکردی که در این روش برای عقد معامله استفاده می شود چیزی نیست جز کاهش قیمت.
    ج(قیمت گذاری برای فروش:
    علیرغم اینکه این روش برای دست یابی به سود مورد استفاده قرار می گیرید ولی می تواند موجب ضرر و زیان به شرکت شود .وقتی برای انجام معامله و فروش تعیین قیمت می کنید ،این کار شما مشتریان را تحریک می کند تا برای در یافت تخفیف های بیشتر با شما مذاکره کنند و زمینه برای کاهش قیمت توسط فروشنده فراهم می شود و اطمینان فروشنده ها را به قیمت از میان می برد. عدم اطمینان از قیمت یعنی عدم اطمینان از درآمد،سود،فروش و …
    د(قیمت گذاری برای کسب سهم بازار:
    در این استراتژی برای کسب سهم بازار در برابر رقبا قیمت ها به عمد پاین تر تعیین می شود .باید توجه داشت که اگر قبلا دارای سهم بازار بالایی بودید،با این استراتژی به سود آوری بالایی خواهید رسید ولی اگر اکنون رهبر بازار نباشید این استراتژی خطرناک است چرا که حتی اگر به یکباره از رقبا خود جلو بزنید این موفقیت و مزایا موقتی است چرا که به احتمال بسیار زیاد رهبر بازار قیمت های خود را به اندازه قیمت های شما کاهش می دهد وبا این کاهش قیمت ها سود آوری هر دو شرکت به خطر می افتد و در این بین شرکتی که توان کمتری در رقابت و جنگ قیمت ها دارد از بین می رود و تنها مشتری است که منتفع می گردد.
    بازی احمقانه: رقابت بر سر قیمت یک بازی احمقانه است ؛چون هر انسان نادانی می تواند آن را انجام دهد .در واقع رقبای جدید در این بازی موفق ترند چون چیزی برای از دست دادن ندارند و چیز های کمتری نیز به دست می آورند .رقبای تازه وارد به بازار نیز می توانند از این
    حربه)قیمت کمتر(استفاده کنند.چون هنوز هیچ ازشی برای ارایه به مشتری در اختیار ندارند.
    مشتریان میدانند چگونه از جنگ قیمت ها به نفع خود استفاده کنند.آنها به سراغ شرکت های کم هزینه می روند تا تولید کنندگان محصولات پر ارزش را نیز وادار به این بازی کنند.
    مشتریانی که به خاطر کاهش قیمت ها به سراغ شما می آیند اولین کسانی هستند که در هنگام پیدا شدن یک فروشنده دیگر با قیمت های ارزان تر ،شما را رها می کنند)عدم ایجاد وفاداری( .رقابت بر سر قیمت )جز در مواردی که که شرکت بتواند کل صنعت را ببلعد یا در
    مرحله رشد بالای چرخه صنعت( نمی تواند هیچ مزیت رقابتی پایداری برای شرکت ها فراهم آورد. درادامه به شما خواهیم گفت که چگونه می توانید از گرفتار شدن دردام این بازی اجتناب کرد.


    آیا ارزش محصول خود را می شناسید؟

    ارزش مبنای مبادله ی تجاری است .اگر شما ارزش محصول و خدمات خود را نمی دانید چگونه میتوانید به طور عقلانی قیمت گذاری کنید ؛چه برسد به اینکه به قیمت هایی که تعیین کرده اید ،اطمینان داشته باشید.08% فروشندگان ،هیچ گاه با بازاریابی و برنامه بازاریابی شرکت روبه رو نشده اند و آن را مطالعه نکرده اند .تا حدی این مشکل ناشی از این است که شرکت ها و مدیران نمی توانند ارزش ارایه شده توسط خود را تعیین کنند یا آن را مورد سنجش قرار دهند. بنابراین گزینه ای دیگر ندارند جز آن که بر قیمت تمرکز کنند .از دست دادن قدرت قیمت گذاری ناشی از دو عامل است .نخست ناتوانی های شرکت در شناخت ارزش محصولاتی که به مشتریان خود می فروشد و دوم، نداشتن اطمینان و اعتماد به نفس در اجرای استراتژی قیمت گذاری.
    تمرکز بر ارزش به جای تمرکز بر قیمت :
    باید با شناخت نیازمندی های مشتری محصولاتی را تولید کرد که از نظر مشتریان دارای ارزش بالاتری است و در هنگام صحبت با مشتری، شیوه خود را از صحبت در مورد قیمت ، به صحبت در مورد ارزش ارتقاء داد و باید اطمینان حاصل کرد که مشتری برای چنین ارزشی حاظر به پرداخت پول است و به جای گرفتار شدن در مارپیج مرگبار تخفیف قیمت،چرخه ارزش خود را ارتقاء داد.باید به جای صرف انرژی برای ارائه فهرست قیمت،ارزیابی قیمت های رایج در صنعت و تطابق با قیمت های رقبا،قیمت ها را بر اساس ارزش ارایه شده به مشتری تعیین کرد.هرچه ارزش بالاتر باشد ،قیمت بالاتری تعیین می شود .ابته اگر مشتری خواهان قیمت پایین تری باشد مشکلی نیست ،چون در این صورت میتوان برخی از جنبه های ارزش آفرینی محصول مانند ضمانت نامه و یا هر آبشن دیگری را از محصول حذف کرد و در واقع به صورت انعطاف پذیری قیمت را بر اساس چگونگی ارایه محصول به مشتری تعیین کرد.این تغییر قیمت بر اساس تغییر سطوح ارزش موجب افزایش درآمد و سود بالاتر خواهد بود.بدین ترتیب می توان به مشتریان آموخت که اگر طالب ارزش بیشتری هستند باید پول بیشتری پرداخت کنند.!
    قانون اول: عادت تخفیف را با کمی غرور جایگزین کنیدتخفیف دادن عادتی است که در بسیاری ازشرکت ها ریشه دوانیده است و در مواردی تخفیف دادن نابجا موجب زیان دیدن شرکت و از دست دادن سود بالقوه شرکت می شود.اندکی غرور و اعتماد به نفس ،اطمینان لازم را برای ریشه کن کردن عادت تخفیف به وجود می آورد.اگر با مشتری فقط در مورد کاهش قیمت صحبت کنید هیچ کاهش قیمتی برای وی کافی نخواهد بود .قیمت مهم است اما مقدم بر آن برخی ملاحضات است که باید در نظر داشت.باید مذاکرات خود را بر مبنای ارزش پایه ریزی کنید.شما باید به مشتری بقبولانید که نسبت به ارزشی که ارایه می دهید اطمینان دارید و همین طور به قیمتی که تعیین کرده اید.باید از مشتری پرسید “آیا می دانید ما به شما چه چیزی عرضه می کنیم؟”.اگر لحظه ای در مذاکرات خود با مشتری احساس ضعف کنید ،سیگنالی بدین مضمون که “تخفیف در راه است” را برای وی ارسال خواهید کرد.وقتی خریدار از شما درخواست قیمت پایین تری کرد باید از او پرسید”درباره ما چه می دانید و چقدر اطمینان دارید که ما می توانیم مشکل شما را حل کنیم ؟”لازم است مشتری را به عقب برگردانید و به او یاد آور شوید که با چه مشکل و نیازی روبرو است و اینکه شرکت ما بهترین شرکتی است که می تواند مشکل او را حل کند .بعد از ترسیم این خطوط کلی مذاکره می تواند صورت بگیرد .منظور ما از جایگزین کردن عادت تخفیف دهی با اندکی حس غرور همین است.اگر شما نسبت به آنچه که میخواهید ارایه دهید
    اطمینان نداشته باشید چگونه میخواهید نسبت به قیمت اطمینان داشته باشید.
    به حذف مشتریان غیر سود آور تمایل نشان دهید
    حالا که متوجه شدید تخفیف دادن چه اثرات زیان باری برای شما دارد ،میتوانید اقدامات پیشگیرانه ای برای بهبود این آسیب ها انجام دهید .یکی از مشکلاتی که منجر به تخفیف دادن می شود ،فروشندگان و مدیرانی هستند که از هر فرصتی برای فروش استفاده می کنند و هرگز از خود نمی پرسند که آیا سفارش یا مشتری خاصی برای کسب و کار ما خوب است یا بد.فروش به مشتریانی که هیچ گاه برای محصولات شما ارزش قائل نیستند و گاه و بی گاه به سراغ شرکت های رقیب می روند،از همه چیز شکایت دارند و….چرا باید به همکاری با آنان ادامه دهید ؟ چون ما یاد گرفته ایم که باید مشتری را به هر شکل ممکن راضی نگه داریم .به همین علت ابدا هیچ حرفی از سود آور بودن مشتری مطرح نمی شود .به نفع شماست که مشتری های کمتر سود آور را رها کنید.

    طبق قانون پارتو 01% از درآمد کسب و کار از 01% مشتریان ناشی می شود .بنابر این باید به مشتریان عمده ای تمرکز کنیم که بخش عمده ای از کسب و کار با آنهاست.کوپر و کاپلان) kaplan &cooper( ازمدرسه بازر گانی هاروارد ،اثبات کردند که با احتساب هزینه های خریداران پشتیبانی کننده ،فقط 01 % مشتریان سود آور هستند و یعنی فقط این عده تشکیل دهنده سود شرکت شما هستند و در واقع 01% از سایر مشتریان موجب از دست رفتن سود می شوند .واقعیت این است که خدمت رسانی به بخش عمده ای از مشتریان ،نشان دهنده زیان برای کسب و کار است .بنابراین باید مشتریان سود آور و غیر سود آور را تفکیک کرد و به کار با مشتریان کوچک و پر هزینه خاتمه داد.این کار این پیغام را به مشتریان می دهد که شرکت دارای استاندارد های قیمت گذاری است که تصمیم جدی بر رعایت آن ها دارد
    تخفیف دادن را با تعیین چند قانون تعهد آور کنترل کنید
    پس از آنکه به عمق مشکل قیمت گذاری محصولات خود پی بردید.باید بدانید که فروشندگان شما کجا و چگونه تخفیف می دهند .باید به این نکته پی ببرید که چه هنگام تخفیف دادن اشتباه است .ممکن است تخفیف دادن به مشتریان کوچک نادرست باشد .همین طور ممکن
    است تخفیف دهی به مشتریان خریدار محصولات و خدمات پر ارزش شما و نیز تخفیف دادن در هنگامی که رقیبی وجود ندارد،اشتباه است پس به طور کلی باید مشخص کنید که چه هنگام تخفیف دادن اشتباه و چه هنگام به نفع شما است.
    قانون دوم:ارزش ارائه شده به مشتریان خود را بشناسید
    تا زمانی که به ارزش هایی که محصول شما برای مشتری ایجاد می کند پی نبرده باشید،نمی توانید به قیمت گذاری خود اطمینان داشته باشید .اگرچه بسیاری از مدیران معتقداند که نمی توانند چنین اطلاعاتی را به دست آورند .اما واقعیت این است که بسیاری از مشتریان شما
    قادرند این اطلاعات را در اختیار شما قرار دهند .اگر بتوانید این کا را انجام دهید آنگاه توان چانه زنی مشتری را کاهش می دهید

    برنده شدن در بازی قیمت گذاری
    کلید های برنده شدن در بازی قیمت گذاری عبارتند از :0-ایجاد دامنه ای از محصولات کم ارزش تا پر ارزش 0-ارایه ی کمی فروشی و گزاره ها و پیشنهاد هایی که ارزش را در سطح هر مشتری تعرف می کند .3-خلق استراتژی های قیمت گذاری و سطوح قیمتی که سهم عادلانه
    ای از ارزشی را که شما خلق کرده اید ،برداشت کند.ماحاصل انجام درست این گذاره ها اطمینان به قیمت را ایجاد می کند. باید بدانید که چرا مشتری از محصولات شما استفاده میکند وچه نغعی از محصولات شما می برد تمام این موارد برای یافتن توانمندی های شما
    برای ارایه کالا و خدمات اطمینان شما را از محصولاتتان افزایش می دهد.در هنگام مصاحبه با مشتری میتوان با استفاده از سولات راهنمای زیر به ارزش مورد انتظار

    مشتری پی برد :
    *استراتژِی
    – مدل سود مشتری چیست؟آن ها چگونه به سود می رسند؟
    -عوامل کلیدی موفقیت مشتری کدام است ؟
    -فرآیند های کلیدی و حساس آن ها چیست؟
    -دغدغه آن ها چیست ؟
    *درآمد
    – ارزش افزوده مشتری شما برای مشتریان خودش چیست؟
    -آن ها در بازار چه موقعیتی دارند ؟
    -کدام بازار ها یا کاربرد ها بیشترین درآمد را برای آن ها به همراه دارد؟
    – در آینده قرار است به سمت کدام بازار ها و مشتریان بروند ؟
    *هزینه ها
    -اقلام مهم سود و زیان مشتریان چه مواردی هستند؟
    – چه چیزی موجب ایجاد یا حذف هزینه ها از عملیات آن ها می شود ؟
    -آیا حیطه کلیدی برای بهبود وجود دارد؟
    *محصول
    – محصول ما چه کاربردی در کسب وکار آن ها دارد؟
    – کدام محصول ما بیشترین ارزش را برای آن ها دارد؟
    – محصولات ما به مشتری برای رسیدن به چه نتیجه مهمی کمک می کند؟
    *رقابت
    – بهترین رقیب جایگزین رقابتی پس از شما کیست؟ چرا؟
    -آن ها چه چیزی دارند که ما نداریم و بلعکس؟
    – چه مابه ازاهایی برای استفاده از هر کدام از گزینه های جایگزین ما وجود دارد ؟
    با استفاده از جواب هایی که با پرسش سولات بالا در طی مذاکره به دست می اورید می
    توانید موارد زیر را مشخص کنید:
    0- محصولاتی را که مستقیما به نیازه های ارزشی مشتری ارتباط می یابند مشخص کنید.
    0-محصولات خود را به ترتیب بیشترین تا به کمترین ارزش تعریف کنید تا بتوانید قیمت های مختلفی برای آن ها تعیین کنید .
    3- پیشنهاد ها و ابزارهای بسیار پر اثر از لحاظ ارزشی طراحی کنید که تیم فروش شما را قادر می سازد تا معاملات بیشتری انجام دهد و از قیمت های خود دفاع کند.

    قانون سوم:یکی از سه استراتژِ ساده قیمت گذاری را به کار ببرید
    برخی مشتریان فقط به واسطه قیمت برانگیخته می شوند .اما برخی دیگر صرفا ارزش را می خواهند و حاظرند برای آن پول پرداخت کنند .برای بهینه سازی سودتان پیشنهاد ها و روش های فروش خود را تعدیل کنید .اگر یک استراتژی قیمت گذاری تعریف شده نداشته باشیم
    ،آنگاه چه کسی قیمت های ما را تعیین خواهد کرد؟ بسیاری از شرکت ها می گویند که مشتریان قیمت های آنان را تعیین می کنند .اما ما موافق نیستیم .مشتریان با تهدید فروشنده مبنی بر اینکه اگر قیمت ها را کاهش ندهد از بنگاهی دیگر خرید خواهند کرد ،رقبا را به جان
    هم می اندازند .در نتیجه شرکت ها اغلب،تصمیم های قیمتی خود را بر اساس استراتژِ های قیمتی رقبای خود تنظیم می کنند .در نتیجه در پاسخ به این سوال که چه کسی قیمت ها را تعیین می کند باید گفت متاسفانه در بسیاری از موارد ،رقبایتان قیمت ها را برای شما تعیین
    می کنند .

     

    استراتژِِِِی های اساسی قیمت گذاری :
    سه استراتژِ اساسی قیمت گذاری عبارتند از :
    0- قیمت گذاری پر مایه و گران :اگر مصرف کننده محصول شما را نسبت رقبا متمایز و دارای منفعت مالی بیشتری بداند میتوان از این قیمت گذاری استفاده کرد.این امر در مراحل اولیه ی چرخه عمر محصول اتفاق می افتد که در آن خریداران نسبت به قیمت حساسیتی ندارند .زیرا
    برای مشتری مزیت این محصول قرار گرفتن در میان اولین مصرف کنندگان این فناوری جدید است .با ورود رقبا و تولید کالاهای مشابه این تمایز کاهش می یابد و این استراتژِی دیگر روش مناسبی برای قیمت گذاری نخواهد بود.اگر چه قیمت گذاری پر مایه و گران یک هدف نهایی و
    ایده آل محسوب می شود ،اما اگر به صورت ایزوله و بدون ملاحضات انجام شود بسیار خطرناک است .تاکید سرسختانه بر این روش قیمت گذاری می تواند ، برای رقبا فرصت های مناسبی به وجود آورد تا با تولید کالای مشابه و با قیمت پایین بازار را به دست گیرند.
    0- قیمت گذاری خنثی : در این روش قیمت ها در سطح قیمت های رقبا تعیین می شود .شرکت های استفاده کننده از استراتژِی خنثی اغلب این کار را به این علت انجام می دهند ، که می خواهند مبنای رقابت چیزی غیر از قیمت باشد.این استراتژِی اغلب مورد استفاده رقبای
    تازه وارد بازار است که باید در برابر یک رقیب بسیار قدرتمند ،با احتیاط هر چه تمام تر ،مقاومت کنند .در اغلب موارد که بازار رشد اندک یا صفر دارد ،این یک استراتژی بسیار مطلوب است .در چنین شرایطی قیمت های کمتر به راحتی مورد تقلید رقبا قرار می گیرید .اثر اصلی کاهش قیمت کاهش حاشیه سود و ارزش بازار تمام رقبا است.

    3- قیمت گذاری نفوذی:در این حالت شرکت ها سعی دارند تا با استفاده از قیمت به عنوان محرک اصلی خرید استفاده کنند .این نوع قیمت گذاری وقتی مفید است که بتوان از آن برای دست یابی به یک موضع قوی در بازار استفاده کرد.مانند کاری که شرکت دل)Dell( در دهه
    0991 انجام داد.مشکل اساسی این روش این است که کاهش قیمت به راحتی برای رقبا قابل تقلید است و وقتی همه رقبا این کار را انجام دهند ، هیچ کدام به فروش و سهم بازار اضافی نمیرسند و حاشیه سود همه شرکت ها کاهش می یابد. از دیگر مشکلاتی که این روش دارد

    این است که مشتری که به خاطر قیمت پایین به به سراغ شما می آید .اولین کسی خواهد بود که به خاطر قیمت های پایین تر رقیب به سراغ وی می رود .بنابراین رقابت قیمتی ناپایدارترین مزیت رقابتی را برای شرکت ها فراهم می سازد .دوم اینکه بدون داشتن یک مزیت و برتری
    فناورانه ، احتمال موفقیت با رقیبی خواهد بود که کسب و کار خود را بهتر اداره کند.

    قیمت گذاری نفوذی به این راحتی نیست .تنها زمانی که این روش می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند وقتی است که شما بتوانید ظرفیت سازی کنید و از این ظرفیت سریع تر از رقبا استفاده کنید و به عنوان اولین پاسخ دهنده به این رشد مشتریان را جذب کنید
    چگونه میتوان یک استراتژی قیمت گذاری برگزید؟
    با استفاده از شاخص های زیر می توان استراتژِی مطلوب را برگزید.

    0-ارزش محصولات شما در مقایسه با رقبا
    0-شناخت موقعیت محصول در چرخه عمر
    3- ساختار اقتصاد صنعت )به لحاظ هزینه اولیه،ظرفیت تولید و …(
    4-پویایی رقابتی )احتمال واکنش رقبا به استراتژی های شما(
    8-اجماع )اجماع مدیران سازمان بر سر یک استراتژی خاص(
    قانون چهارم:با مشتریان خود بهتر بازی کنید
    باید بتوانید مشتریان خود را دسته بندی کنید تا بتوانید با هر کدام یک رفتار خاص داشته باشید ما چها نوع از مشتریان را شناسایی کرده ایم:خریداران قیمت،خریداران ارزش،خریداران رابطه،خریداران قمار باز

    0-خریداران قیمت :این خریداران صرفا قیمت را می خرند ،آن ها هیچ دغدغه ای نسبت به ارزش و ارزش آفرینی ندارند .آن ها معیار های خرید خود را برای دامنه ی گسترده ای از عرضه کنندگان مد نظر قرار می دهند و کیفیت هر کدام را برای انجام معامله تجاری بررسی می کنند این گروه با احتیاط هر چه تمام تر تلاش میکنند تا خود را به عرضه کننده خاصی متعهد نکنند.
    0-خریداران ارزش :این مشتریان خرید صرف بر اساس قیمت را یک تناقض می دانند .به عنوان مثال میتوان به شرکت تویوتا و وال مارت اشاره کرد که سابقه ای بسیار طولانی در همکاری و پشتیبانی از عرضه کنندگان دارند ،البته تا زمانی که این عرضه کنندگان تمایل داشته باشند به طور مستمر ،اثر یخشی هزینه ای هر دو سازمان را کاهش دهند تویوتا و وال مارت گاهی پشتیبانی فنی به عرضه کنندگان خود ارایه می دهند تا آن ها را در مسیر این بهبود مستمر یاری دهند .
    3-خریداران رابطه : این خریداران بر روابط نزدیک با عرضه کنندگان متکی هستند .خریداران رابطه نسبت به این نکته که عرضه کنندگان ،راهکارها و محصولاتی را عرضه خواهند کرد که شرکت را در مسیر کسب سهام بازار در برابر رقبا یاری کند ،اعتماد کامل دارند .متاسفانه بسیاری از شرکت ها ،این گونه از خریداران خود را قیمت محور می دانند ،در حالی که این خریداران واقعا به دنبال رابطه ای قوی تر و پایدار تر هستند .یکی از بزرگترین تفاوت های میان خریداران قیمت و خریداران رابطه ، میزان اعتماد آن ها به عرضه کننده است . این یک تفاوت بسیار مهم است .از این رو شرکت با ید با این دسته از مشتریان فعالیت اعتماد سازی داشته باشد.
    4- خریداران قمار باز :قما باز ها می خواهند که بر سر قیمت بازی راه بیاندازند و بر سر قیمت متمرکز شوند تا مانع از پرداخت پول اضافی به عرضه کننده شوند و در عین حال ویژگی ها و خدمات باارزشی را به دست آورند .این وضعیت اغلب درمرحله بلوغ چرخه ی عمر اتفاق می
    افتد وقتی که خریداران هیچ نگرانی بابت دسترسی به محصول ندارند

    قانون پنجم:برای افزایش سود قیمت گذاری کنید
    اغلب مدیران ،بیش از سود آوری خود ،نگران در آمد های خود هستند.آن ها بیشتر به فکر کاهش هزینه ها برای بهبود سود آوری هستند .به تدریج که هزینه ها کاهش می یابد ،سود آوری نیز رو به کاهش می گذارد .عالی ترین هدف قیمت افزایش سود آوری است و در زمان
    مناسب قیمت ها را نیز افزایش می دهد.
    یکی از مخرب ترین رازهای کسب و کار این است که” اگر درامد ناخالص خود را با افزایش فروش بالا ببرید ،شاهد افزایش سود خواهید بود “.این اصل مدیران را برای کاهش قیمت ها جهت افزایش سود بر می انگیزاند .اما مشکل اینجاست که این رمز مانند بسیاری از رموز دیگر اغلب منجر به نتایجی دیگر برخلاف نتایج مورد انتظار می گردد.فروشندگان همان طور که به آن ها اموزش داده شده است برای انجام فروش قیمت ها را کاهش می
    دهند .حتی اگر این کار به معنی از دست دادن تمام سود بالقوه باشد ،آن ها باز هم برای انجام فروش قیمت ها را تا آخرین حد ممکن کاهش می دهند و در واقع سود را فدای درامد می کنند

    مدیران باید برای موفقیت ،طبق شکل بالا از سه رهیافت قیمت گذاری مختلف استفاده کنند .
    این رهیافت ها بر اساس میزان بهره گیری شرکت از منابع خود طراحی شده است. ناحیه ی یک نشان دهنده دوره ای است که ظرفیت بیکار بسیاری وجود دارد.کاری که اغلب شرکت ها در این دوره انجام می دهند کاهش قیمت محصولات باارزش خود است .با این کار آن ها ساختار ارزش محصولات خود را تخیب می کنند و نیز اعتبار خود را نزد مشتریان در هنگام بهبود چرخه تجاری کاهش می دهند.در واقع شرکت باید یا محصولات کم ارزش عرضه کند یا خدمات اضافی را از محصولات پر ارزش خود حذف کند.نکته ی اصلی این است که باید حفاظهایی برای جدا کردن مشتریان کم ارزش از پر ارزش وجود داشته باشد.تحویل تضمینی اغلب یک حفاظ خوب برای محصولات و خدمات است . این شرایط باید قبل از رسیدن به دوران رونق تجاری تعیین و اجرا شود.وظیفه حفاظ ها حمایت از محصولات پر ارزش است.وظیفه محصولات کم ارزش نیز بهبود بهره گیری از ظرفیت ها و منابع تجاری است.وقتی این منابع به طور کامل در حال استفاده اند این حفاظ ها هم باید حذف شوند.

    مرحله دو ناحیه گذار است. وقتی نشانه هایی از حرکت کسب و کار به سمت رونق وجود دارد،به مشتریان کم ارزش خود بفهمانید که نمی توانید در زمان دلخواهشان محصولات را در یافت کنند .اگر آن ها شکایت کردند بدانید که این نشانه خوبی است. این مشتریان تصور می
    کردند که می توانستند محصولات پر ارزش شما را به قیمت ها ی اندک دریافت کنند و اکنون ناامید شده اند .پس باید یا مازارد قیمت را بپردازند یا به وضع موجود قانع باشند.

    در ناحیه سوم،شرکت در حداکثر ظرفیت خود کار می کند.در این برهه لازم نیست وقت زیادی را برای بررسی درخواست ها تلف کنید .هدف اصلی شما باید ارضای نیازهای مشتریان فعلی باشد. و باید ظرفیت خود را برای مشتریان پر ارزش حفظ کنید

    Pricing2
    قانون ششم:برای رشد و فزایش انعطاف پذیری در مذاکره،بر محصولات و خدمات خود بیافزایید
    با اینکه قیمت گذاری در سازمان ها از اهمیت بالایی برخوردار است .اما معمولا مهم ترین مسئله نیست.سازمان ها نیاز دارند که رشد کنند.مانند کوسه ماهی ها برای زنده ماندن ، باید به سمت جلو حرکت کنند.سازمان ها نیز نیاز دارند تا محصولات و خدمات نو و ابتکاری را به
    مشتریان ارائه دهند .همچنین نیاز دارند که بازار های جدیدی را شناسایی و و فرصت های جدیدی را برای درامد و کسب سود کسب کنند .پس تاکید بیشتر باید روی نوآوری باشد تا درآمد و سود. شرکت هایی که توانایی کمی در نوآوری دارند با مشکلات جدی روبرو می شوند
    . بدون محصولات جدید و خدمات جدید برای ارسال به مشتریان ،سازمان ها چیزی نخواهند داشت ، به جز یک اهرم برای رشد و توسعه و آن هم چیزی نیست به جز “قیمت”.اگر می خواهید اهرم قیمت گذاریتان را تقویت کنید باید برخی از اجزای خدمات شما به مشتریانتان متمایز باشد.اگر خدمات شما متمایز نشوند ، صرفا کالا محسوب شده ودر نتیجه صرفا پایین ترین قیمت برای آن ها کارساز خواهد بود . چالش پیش روی بسیاری از شرکت ها این است که خدمات هسته ای آن ها ، کالاهایی همگن هستند .البته این خوب است زیرا مشتریانی هستند که فقط نیاز های اساسی دارند .برای مابقی بازارتان باید چیزی بیش از ارائه ی کالا به مشتریانتان تحویل دهید؛تا خودتان را نسبت به رقبا متمایز کنید .به علاوه برای بسیاری از محصولات باارزش این تمایز ها از خدمات حاصل می شود.

    اصول ساختار ارائه خدمات خوب به مشتریان:
    0-خدماتتان را با نیاز های باارزش بالای بخش هدف تطبیق دهید.

    0- محصولات جانبی باارزش کم را به مشتریان ارائه کنید.زیرا این کار مشتریان حساس به قیمت را جذب می کند و تاثیر مذاکرات قیمت برای ارائه خدمات با ارزش بالا را کاهش می دهد.
    3-سعی کنید بر نیازهای اساسی مشتریان تمرکز کنید ؛عملکرد رقابتی خودتان را بر این نیاز ها متمرکز کنید و با بر طرف کردن این نیازها ی مشتریان خودتان را از رقبا متمایز کنید .
    4-حصار هایی قوی بین خدمات باارزش بالا و پایین ایجاد کنید .این کار مشتریان را از مذاکره کردن برای خدمات با ارزش بالا و در قیمت های پایین دور نگه می دارد. 8- فروشندگان را توانمند سازید تا بتوانند بحث های منطقی و روشنی با مشتریان داشته باشند و بتوانند در طی مذاکرات ، مبادلات باارزش و قیمت مناسبی را به مشتریان معرفی
    کنند.
    6- فروشندگان را با اهرم های ارزشی مشخص مجهز کنید تا ارزش خدمات و قیمت ارائه شده را با اضافه یا حذف کردن خصوصیت های مخصوص تغییر دهند.

    برای مدیریت بهتر قیمت نیازمند خلق گزینه های متفاوت برای داد و ستدهای قیمت ارزش هستیم .برای انجام این کار لازم است که خدمات ارائه شده به مشتریان را در سه دسته قرار دهیم : خدمات هسته ای )مرکزی(، خدمات مورد انتظار،خدمات با ارزش افزوده. در زیر این
    سه دسته بندی تشریح می گردد.
    خدمات هسته ای:حداقل میزانی از خصوصیات هستند که خدمات بادوامی را به بخش عظیمی از مشتریان ارائه می کنند

    خدمات مورد انتظار: خدمات مورد انتظار چیزهایی را به هسته ی مرکزی محصول اضافه می کند.تا نیاز های بخش مخصوصی از مشتریان را برآورده کنند.هدف آن جذب کردن بسیاری از مشتریان موجود در آن بخش است .خدمات مورد انتظار شامل ارائه طی خدمات اضافه به مشتریان مانند تحویل به موقع ،تلاش های حمایتی و دسترسی به عقاید جدید است.

    خدمات با ارزش افزوده: شرکت هایی که به مشتریان خود علاوه بر محصول اصلی ارزش افزوده نیز ارائه می کنند وبر ایخاد خدمات و گزینه های با ارزش افزوده سرمایه گذاری کرده اند )مانند خدمات انجام مشاوره های برون سازمانی برای همه فرآیند های تجاری( می توانند
    گروهی از مشتریان وفادار را رای خود ایجاد کنند .

     

    b6

    علی خویه-مشاوره قیمت گذاری- استراتژی های قیمت گذاری
    قانون هفتم:رقبای خود را مجبور کنید نسبت به قیمت های شما واکنش نشان دهند
    رقبا ناشناخته های ضروری در کسب و کارهای امروزی هستند ،آنان باعث می شوند که انجام کسب و کار سخت تر شود .اگر با خودمان روراست باشیم متوجه می شویم که رقابت به خودی خود برای بازار ها خوب است زیرا باعث می شود که ما بر نوآوری ،کارایی و ارزش تمرکز کنیم .برای اینکه در بازار هایمان و در هنگام روبرو شدن با مشتریانمان موفق تر شویم ،باید درک درستی از رقبایمان داشته باشیم .ما باید درک کنیم که آن ها چه می کنند و حرکت بعدیشان ممکن است چه باشد؟و چرا می خواهند آن حرکت را انجام دهند؟

    ترفندی که شما باید در هنگام مواجهه با رقبا به کار ببرید،این است که نباید نسبت به آن ها عکس العمل نشان دهید .آن ها ممکن است به جایی حمله کنند که شما از آن ضرر کرده اید .ممکن است که به این بخش وارد شوند و چیز های زیادی را کسب کنند .در عوض رقبایتان را
    مجبور کنید که در جایی عکس العمل نشان دهند و یا با مشتری روبرو شوند که بیشترین منافع را از دست دهند و شما بتوانید بیشترین منفعت را از این جریان کسب کنید.از این طریق کمتر آسیب می بینید و کمتر ممکن است که جنگ قیمت تخریب کنند های رخ دهد
    توسعه سیستم های اطلاعات رقابتی

    این سیستم ها به شما اطمینان می دهند که وقتی حرکتی را انجام می دهید ،این حرکت تان منجر به مشکلات پیش بینی نشده ای نشود.آن حرکات میتواند اقداماتی مانند هماهنگ کردن با قیمت رقبا ، پاسخ به یک درخواست پیشنهاد ، اعلان عمومی در مورد قیمت ، یا انجام فعالیت قیمت گذاری با مشتری یا در یک بازار باشد .سیستم رقابتی نباید زیاد پیچیده باشد یا این که منابع زیادی مصرف کند.در صورتی که اگر قرار باشد موثر واقع شود باید کاملا به صورت فرآیندی باشد .6 مرحله برای این فرآیند و برای تصمیم گیری بهتر وجود دارد .به
    شکل زیر توجه کنید:

    قانون هشتم:ستون فقرات فروش خود را تشکیل دهید
    اطمینان در مذاکره ،نیازمند اطمینان در قیمت گذاری است و اطمینان در قیمت گذاری از شناخت ارزش محصولات و خدمات حاصل می شود .یعنی اگر شما شناخت خوبی از محصولات و خدماتتان داشته باشید ،می توانید با اطمینان قیمت گذاری کنید .البته برای حصول به این
    امر لازم است که درک درشتی از مشتریانتان داشته باشید.با شناخت ترفندهایی که مشتریان به کار می برند تا قیمت محصولات را پایین بیاورند می توانید ستون فقرات محکمی را در قیمت گذاریتان ایجاد کنید.هرزمانی که شرکت ها تمایل دارند قیمت ها را کاهش دهند تا
    معامله ای را انجام دهند ،ان ها قبلا در مذاکراتشان با مشتریان شکست خورده اند.هر گاه که شما متوجه نباشید و به طور موثر ارزشی برای مشتریان ایجاد و تقویت کنید ،پول روی میز می ماند .
    درکتان را از محیط اطراف بیشتر کنیداستراتژی های قیمت گذاری را مشخص کنید .خط مشی های ارتباطی را توسعه دهیدمشخص کنید چه چیزی باید بگویدمشخص کنید چه کاری باید انجام دهید نتایج را کنترل کنید و سیستم را در صورت لزوم بهبود بخشید
    با استفاده از مراحل زیر خودتان را برای مذاکرات سخت و جدی آماده کنید:
    مرحله اول:تجزیه وتحلیل ارزش را مدیریت کنید
    مرحله اول استفاده می شود تا مطمئن شویم که شرکت در مسیری حرکت می کند که می تواند برای مشتری ارزشی را خلق کند .اول از همه تمامی محصولات،خدمات و فعالیت هایی که شرکت شما به مشتری ارائه می دهد فهرست کنید .می توانید خصوصیات محصول
    ،خصوصیات خدمت ،حمایت تکنیکی،طراحی،خدمت مشتری ،اصطلاحات مخصوص یا تحولی را نیز فهرست کنید و خلاصه همه مواردی را که ارزش آفرینی می کند فهرست کنید.

    دوم اینکه رقبای اولیه را مشخص کنید و موارد خوب و بدشان را مشخص کنید .سعی کنید در این مورد جدی باشید .اگر نمی دانید که رقبایتان چه کسانی هستند بروید و از مشتریانتان بپرسید .سوم اینکه عملکرد هر رقیب را ارزیابی کنید . این ارزیابی هم می تواند به صورت کیفی و هم به صورت کمی باشد .
    مرحله دوم:تجزیه وتحلیل مرکز خرید را مدیریت کنید
    خرید یک ، فرآیند است که افراد زیادی در آن درگیر هستند و هر فردی در این پروسه ملاک متفاوتی برای انتخاب فروشنده خود دارد .هدف این مرحله این است که افرادی را که درگیر فرآیند خرید هستند را مشخص کنیم افرادی اعم از :خریدار، ناظر خرید ، آغا گر مذاکره
    خرید،افرار تاثیر گذار در فرآیند خرید ،استفاده کنندگان از محصول ،تصمیم گیرندگان و…
    مرحله سوم:رفتار خرید را پیش بینی کنید
    باید بتوانید رفتار خریدار را در یکی از چهار نوع پیش تر گفته شده قرار دهید .این 4 مورد خریداران قیمت؛ خریداران ارزش ،خریداران رابطه ،خریداران قمار باز بودند
    مرحله چهار: استراتژی پوششی تان را مشخص کنید
    در این مرحله باید بتوانید یک استراتژی پوششی از مشتریانتان را ایجاد کنید تا احتمال موفقیت شما افزایش یابد.باید مطمئن شوید افرادی که در مرکز خرید مشخص شده اند ؛ازسوی مدیران درستی در سازمان فروش مورد حمایت هستند یا نه.
    مرحله پنجم:توسعه خدمات و محصولات .
    هدف این مرحله ترجمه کردن نیاز های ارزشی بازیگران در مرکز خرید و ارزیابی شما از رفتار خرید آن ها به یک استراتژی معنی دار اهدای خدمات و محصولات به مشتریان است.توجه کنید که بحث و صحبت درباره خدمت و حمایت مهمتر از بحث کردن درباره ی محصول است .بسیاری از محصولات ممکن است که به کالا تبدیل شوند اما خدمات این گونه نیستند .خدمات تمایز دهندگان واقعی هستند.
    مرحله ششم:رویکرد مذاکره ی اولیه را توسعه دهید.
    در این مرحله باید جایگاهتان را نسبت به رقبایتان پیدا کنید و .عامل مهمی که در این مرحله وجود دارد مربوط به پایان دهندگان مذاکره است .پایان دهندگان نهایی یک مذاکره اقداماتی هستند که شما می توانید در مواقع لازم از آن ها استفاده کنید و آن ها را رو کنید تا
    معاملات را به طور هوشمندانه خاتمه دهید .بهتر است که پایان دهندگان مبتنی بر ارزش باشند و در مرحله نهایی قیمت کف را مشخص کنید.
    مرحله هفتم :پاسخ مورد انتظار مشتری را پیدا کنید .
    در مرحله شما باید درک درستی از افراد موجود در مرکز خرید مشتری داشته باشید . باید پیش بینی کنید که مشتری در کجا ها با نکات کلیدی شما موافقت نخواهد کرد و باید خودتان را آماده کنید تا پاسخ سوالاتی را که مشتریان ممکن است از شما بپرسند حدس بزنید
    مرحله هشتم: دومین استراتژی مذاکره را توسعه دهید.
    هدف این مرحله این است که واکنش رقبا را در برابر استراتژی اولیه ی خود مشخص کنید.اگر رقبا قیمت ها را پایین بیاورند شما چه کار خواهید کرد ؟ توجه کنید که آماده شدن هدف اصلی این مرحله است .فرصت ها همیشه به سراغ افرادی می آیند که همیشه آماده هستند .این شعاری است که بسیار استفاده می شود .

     

    علی خویه، مدرس دوره های تخصصی مدیریت، بازاریابی، برندینگ، فروش، تبلیغات و مذاکره
    علی خویه، مدرس دوره های تخصصی مدیریت، بازاریابی، برندینگ، فروش، تبلیغات و مذاکره

    قانون نهم:حرکت از قیمت گذاری مبتنی بر تجربه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش
    بسیاری از شرکت ها روی استراتژی های قیمت گذاری مبتنی بر هزینه سرمایه گذاری می کنند .این نوع استراتژِی ها شامل پوشش دادن هزینه ها شما به علاوه درصدی از سود معین است .اگرچه بیشتر مدیران با قیمت گذاری مبتنی بر هزینه آشنا هستند ولی ضروری است که
    با فواید و مضرات این نوع قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم .در زیر فواید مضرات این نوع قیمت گذاری آورده می شود .
    فواید:
    0-محاسبه آسان
    0-قابلیت اجرای آسان
    3-این نوع قیمت گذاری نیازمند کمترین اطلاعات موجود است .
    4-تمایل به ایجاد ثبات در بازار
    8-حمایت از عرضه کنندگان در برابر افزایش غیر قابل انتظار هزینه ها
    6-باورپذیر و قابل قبول بودن برای هر دو گروه مشتریان و عرضه کنندگان
    معایب :
    0- نادیده گرفتن تقاضا ،تصویر ذهنی و جایگاه بازار
    0-گرایش به هزینه های حسابداری تاریخی ، به جای تکیه بر ارزش جایگزین
    3-به کار بردن سطح استاندارد بازدهی نسبت به هزینه های ثابت
    4-ارائه مشوق هایی با کارایی کم تر به مشتریان ، به منظور القای قیمت مشخص به آن ها
    8-نادیده گرفتن نقش مشتریان و ارزش ناشی از آنها
    6- ایجاد رقابت بی فایده با استفاده از هزینه های متوسط
    برخلاف قیمت گذاری مبتنی بر هزینه که درصدی از سود را به هزینه اضافه می کند ،نگرش قیمت گذاری مبتنی بر ارزش بر قیمت تمرکز می کند که اعتقاد دارد مشتریان تمایل پرداخت آن را دارند .اگر به طور واضح فوایدی را که یک مزیت رقابتی به شما نسبت به رقبایتان می
    دهد مشخص کرده باشید ؛می توانید مطابق با ارزشی که به مشتریانتان ارئه می دهید ،قیمت گذاری کنید و از مشتریان پول دریافت کنید .پس قیمت گذاری مبتنی بر ارزش بستگی به قدرت فوایدی دارد که می توانید به مشتریانتان ارائه دهید .اگر بتوانید این کار را انجام دهید
    می توانید به طور تدریجی از قیمت گذاری مبتنی بر هزینه به سمت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش حرکت کنید .اگر بخواهید بسیار سریع به سمت رویکرد قیمت گذاری مبتنی بر ارزش حرکت کنید ، نه فقط پیشرفت نخواهد کرد؛ بلکه نتیج معکوس نیز خواهید گرفت .مشتران
    شما گیج می شوند و از کار شما تعجب می کنند و ممکن است که شمارا را ترک کنند .

    دو سطح قیمت گذاری :
    قیمت گذاری در دو سطح استراتژیک و عملیاتی انجام می گیرد . سطح استراتژیک یا راهبردی شامل تنظیم قیمت گذاری و شیوه های فروش است و قیمت ها را به صورت فهرست در می آورد .همچنین در سطح استراتژیک است که شرکتها رویکرد قیمت گذاری پایه خود را اجرا می کنند . در این سطح آن ها تصمیم می گیرند که آیا می خواهند قیمت گذاری مبتنی بر هزینه ،یا مبتنی بر ارزش ،قیمت گذاری محک بازار و یا تر کیبی از این ها را استفاده کنند

    .در سطح قیمت گذاری عملیاتی ما قیمت ها معامله ای و قوانین لازم برای مذاکرات قیمت را مدیریت می کنیم .در این سطح می خواهیم مطمئن شویم که مشتریان به طور منصفانه تخفیف می گیرند و قیمت ها با اهداف استراتژی بلند مدت سازگار هستند.

    مدل بلوغ قیمت گذاری:

    ایجاد یک برنامه برای توسعه ی اطمینان در قیمت گذاری سازمان در طی یک فرآیند چند رحله ای صورت می گیرد. قیمت گذاری مبتنی بر هزینه ، قیمت گذاری مبتنی بر پایه بازار و در نهایت قیمت گذاری مبتنی بر ارزش .مدیران و رهبران باهوش در زمینه قیمت گذاری می دانند که تغییر یک نوع تکامل است ؛ نه انقلاب .این مدل به صورت زیر است.

     

    سوابق و رزومه علی خویه
    سوابق و رزومه علی خویه

    قانون دهم:با اطمینان قیمت گذاری کنید به یاد داشته باشید که شما چه کسی هستید
    ما استدلال می کنیم که بدون تمرکز پایدار بر توسعه فرآیند ارزش گذاری منسجم توسط مدیر ارشد یک شرکت ،صحبت کردن در مورد قیمت گذاری مطمئن یک لفظ بی معنی خواهد شد که سریعا تبدیل به یک برنامه ماه ماهیانه می شود .در انتهای سه ماهه اول سال نیز که شرکت
    می خواهد به اهداف فروش خود برسد ،به دست فراموشی سپرده می شود .
    از رهبر ارزش گذار حمایت کنید
    رهبر ارشد سازمان دارای مسئولیت خطیری است .وی باید مطمئن شود که تمامی کارمندان سازمان بر بهبودی و تقویت ارزش برای مشتریان تمرکز می کنند .وقتی که مدیران ارشد بر ارزش گذاری تمرکز می کنند ، می توانند سیستم های داخل سازمان را مدیریت کنند و از
    کنترل های موثری استفاده کنند .این کنترل ها بر کیفیت بازده در تولید و حفظ مشتری متمرکز هستند .مدیران فروش نیز می توانند به فروشنده ها کمک کنند که به جای تمرکز بر هر نوع تجارتی بر کسب و کار هایی که سود آور هستند تمرکز کنند .
    برای سوق دادن شرکت در جهت ارزش گذاری مشتری ضروری است که با مشتریان ملاقاتی داشته باشیم و حداقل 01 نفر از مشتریان را در هر ماه ببینند .استفاده از این قرار و ملاقات ها برای پرسیدن سولاتی در مورد داد و ستد مشتری های قوی تر ، ابزاری است که افراد اجرایی
    بالا رتبه دارند .این کار نه فقط به شرکت می گویید که آن ها برای شرکت مهم هستند بلکه افراد اجرایی را به مستقیم ترین مسیر وصل می کند و آن ها می توانند بفهمند که چه اتفاقی برای مشتریان در یک محیط رقابتی می افتد .در این ملاقات ها مشتریان نیز به شما خواهند
    گفت که در دنیای واقع از شما چه می خواهند ؟ وقتی که مدیران بر اساس این بینش ها رفتار کنند ، فرصت هایی واقعی برای تمایز و مزیت بلند مدت رقابتی به دست می آورند .

    نقش فروش در ارزش گذاری قیمت :
    فروشنده ها باید خدمات با ارزش بالا و پایین داشته باشند تا بتوانند در مذاکره با مشتریان از آن ها استفاده کنند .این بهترین و شاید تنهاترین راهی است که توسط آن می توان بازیگران پوکر را از میدان به در کرد .مسلما یک خدمت با ارزش پایین نباید به اندازه سایر خدمات سود
    مند باشد ، زیرا هدف اولیه آن حمایت از قیمت های خدمات با ارزش بالا است .این یک ابزار مذاکره است که به جای قیمت استفاده می شود تا معامله انجام شود .اگر خریدار خواستار قیمت پایین تر بود شما می توانید محصولات رده پایین تر را به او پیشنهاد کنید !
    با به کار بردن این 01 قانون کاربردی شما می توانید ، با اطمینان در مورد قیمت گذاریتان تصمیم گیری کنید .شما می توانید مذاکره را به سمت بحث چگونه فراهم کردن نتایج “کیفیت” محسوس به مشتریان هدایت کنید.در این صورت شرکت شما می تواند با به دست آوردن پولی که شرکت اخیرا به خاطر تغییر استراتژی های قیمت گذاری خود از دست داده است سود و درآمد کسب کند

    خلاصه ای از کتاب استراتژی قیمت گذاریPricing with confidence)01 قانون برتر(
    نویسندگان:رید هولدن و مارک برتون
    مترجمان:مهدی خادمی،مهسا منشی

  • روش قیمت گذاری محصولات صنعتی

     

     

    تصميمات قيمت گذاري محصولات صنعتي هسته اصلي هر برنامه تجاري است و تاثير مستقيمي روي استراتژي بازاريابي شركت خواهد داشت. تمامي سازمانها اعم از انتفاعي و يا غيرانتفاعي مجبورند براي كالاها و يا خدمات خود قيمت تعيين كنند، كه اين موضوع تحت تاثير عوامل داخلي و يا خارجي شركت است. عوامل محيط داخلي شركت شامل اهداف، خط‌مشي، تركيب عناصر بازاريابي و هزينه‌هاي شركت هستند و از جمله عوامل محيطي مي‌توان به ماهيت بازار و تقاضا، شرايط رقابتي و واسطه‌ها اشاره كرد. وقتي مصرف‌كننده كالايي را مي‌خرد، درواقع ارزشي را با ارزش ديگري مبادله مي‌كند. ارزشي كه از دست مي‌دهد قيمتي است كه براي كالا مي‌پردازد و ارزشي كه به‌دست مي‌آورد مزاياي ناشي از داشتن كالاست.

    امروزه توسعه يك استراتژي قيمت‌گذاري مناسب يك وظيفه مشكل و درعين حال اساسي براي مديران شركتهاي صنعتي است و عدم موفقيت در درك كامل از تصميمات درست قيمت‌گذاري به از دست‌دادن فرصتهاي سودآور در بازار خواهد انجاميد. قيمت‌گذاري يك فرايند چندبعدي است كه متاثر از كالا، سطح حاشيه سود و روابط با مشتري است.
    در اين مقاله تلاش مي‌شود تا ديدگاهي براي مديران فراهم شود كه در آن به اهميت توسعه برنامه قيمت‌گذاري مناسب پي‌برند و از تاثيرات اطلاعات بر قيمت‌گذاري درست و بهينه مطلع شوند.
    قيمتها همه‌جا هستند. از دانشجويان شهريه دريافت مي‌شود. شركت هواپيمايي از مسافران وجهي به نام كرايه دريافت مي‌كند. براي عبور از بزرگراهها عوارض پرداخت مي‌كنيم. براي پرداخت قبوض منزل نرخ معين شده را بايد بپردازيم. اما قيمت فروش چه مبلغي بايد باشد؟ اين سوال با اين واقعيت مطابقت دارد كه قيمتها هميشه آزمايشي هستند. يك قيمت به‌طور ساده يك پيشنهاد يا تجربه‌اي براي آزمايش نبض بازار است. اگر مشتريان قبول كنند مناسب است و اگر پذيرفته نشود به‌سرعت تغيير خواهد كرد (كاتلر، فيليپ، اصول بازاريابي – چاپ دهم).

    قيمت، ميزان فايده‌اي است كه مصرف‌كننده براي مزاياي حاصل از داشتن و يا استفاده از كالا پرداخت مي‌كند (آرمسترانگ، گري، مقاله قيمت‌گذاري كالاهاي استراتژيك، 2003). قيمت تنها عنصر در آميخته‌هاي بازاريابي است كه درآمدزاست و ساير عناصر هزينه‌زا هستند. قيمت و محصول ارتباط نزديكي با يكديگر دارند. براي مثال قيمتي كه بازاريابان روي محصول مي‌گذارند مقدار پولي است كه براي توليد آن محصول هزينه خواهند كرد و همچنين قيمت با برداشت مشتريان از خصوصيات و مزاياي محصول ارتباط مستقيم دارد. تعيين قيمت در بازاريابي صنعتي مقوله‌اي بسيار بحث برانگيز و پيچيده است. اگر يك شركت و مديرانش بخواهند در بازار خود موفق باشند، بايد درك جامعي از ماهيت فعاليت رقبا و استراتژي رقابتي آنها داشته باشند. از مشكلاتي كه فراروي شركتها قرار دارند، مي‌توان به توسعه سازمان، ابداع محصولات جديد، پيش‌بيني بازارها، توسعه روابط پايدار با مشتريان، كنترل هزينه‌ها، كيفيت،… اشاره كرد و لازم است كه مدير براي هركدام از اين مشكلات ديدگاه استراتژيك و برنامه قابل اجرا داشته باشد. شايد بهتر باشد كه قبل از قيمت و مقوله قيمت و مقوله قيمت‌گذاري در بازارهاي صنعتي به ويژگيهاي بازار صنعتي در مقابل بازارهاي مصرفي پرداخته شود:

    ويژگي بازار: شامل اندازه ( در مصرفي بزرگ و در صنعتي كوچك است) ماهيت رقابت (در مصرفي رقابتي و در صنعتي انحصاري است).

     

    ويژگي محصول: تحويل به‌ موقع كالا، دسترسي، خدمات و فرايند خريد در صنعتي مهم‌تر از مصرفي است.

    ويژگيهاي خريداران: خريد در صنعتي عقلايي صورت مي‌گيرد و در مصرفي روانشناختي است.

    ويژگي كانال توزيع: در صنعتي كوتاهتر از مصرفي است.

    ويژگي قيمت: تفاوت در استراتژي قيمت‌گذاري بازارهاي صنعتي براساس ليست قيمت، مزايده، مذاكرات و چانه‌زني است.

    متاسفانه يكي از مواردي كه هنگام برنامه‌ريزي سالانه و در زمان اجرا به آن توجه نمي‌شود. مقوله قيمت‌گذاري محصولات صنعتي است. دليل اين امر اين است كه در بازارهاي صنعتي معمولا قيمت در ارتباط با مشتري تعيين مي‌شود. هميشه مديران صنعتي از چالشي‌بودن قيمت‌گذاري محصولات صنعتي گله و شكايت دارند و آن را فرصتي براي افزايش سود نمي‌دانند بلكه آن را كاري كسالت‌آور تلقي مي‌كنند. مديران شركتها از قيمت‌گذاري گلايه‌مند هستند چرا كه كنترلي بر قيمت‌گذاري كالاهاي خود ندارند و بايد در چارچوب موجود حركت كنند. آنها مي‌گويند از آنجا كه قيمت در بازار تعيين مي‌شود، نمي‌توانند بر قيمت مناسب و مورد علاقه خود كنترل داشته باشند و مجبورند كه بااين موضوع كنار بيايند.

    اما سوال اصلي اين است كه مديران تجاري و صنعتي چه كاري بايد انجام دهند تا قيمت‌گذاري، به شكل فرصت سودآور براي آنها درآيد؟ چرا بعضي از مديران نسبت به مساله قيمت‌گذاري بي‌تفاوتند؟ موانع سازماني سد راه قيمت‌گذاري در شركتها چيست؟ شركتهاي صنعتي در زمينه قيمت‌گذاري بين‌المللي با چه مواردي روبرو هستند؟ نقش اينترنت در طرح قيمتها چيست؟ ارائه پاسخي ساده به اين سوالات آسان نيست ولي يك مدير بازاريابي صنعتي مي‌بايست ديد كاملي در مورد چالشها و فرصتهاي موجود و نهفته در قيمت‌گذاري داشته باشد. براي مقابله با تهديدات و بهره‌گيري از فرصتهايي كه مديران صنعتي در ارتباط با مقوله قيمت‌گذاري با آن روبرو هستند، توجه به نكات زير الزامي است:

    زنجيره عرضه مناسب به‌عنوان فرصتي براي كاهش هزينه‌ها و افزايش حاشيه سود محصول

    سيستم زنجيره عرضه موجودي سالها به‌عنوان كانال توزيع ساده محسوب مي‌شد. از اين نظر تمركز مديريت شركت بر كارآمدساختن هرچه بيشتر تمامي كانال توزيع شركت به‌صورت اثربخش است. هرصنعت به‌دنبال كسب سود بيشتر است و مي‌خواهد قيمتهاي خود را مستقل از ديگران تعيين كند. اما با پيدايش مفهوم مديريت عرضه، ديدگاه مديران صنعتي تغيير پيدا كرده و به سمت بينشي مفيد برمبناي همكاري بين شركتها تبديل شده است. اين امر فرصتي موثر و مفيد براي مديريت شركت در اجراي يك استراتژي قيمت‌گذاري خلاقانه و كسب حداكثر سود به‌شمار مي‌آيد.
    در اين ميان دو محقق به‌نامهاي «كريستوفر» و «گاتورنا» در مقاله خود به نام «مديريت هزينه زنجيره عرضه و قيمت‌گذاري بر مبناي ارزش» تاكيد كردند كه واگذاري برخي از امور به بيرون از سازمان كه باعث مي‌شود شركت كنترل كمتري برروي هزينه‌هاي خود داشته باشد، ممكن است حاشيه سود شركتها را تهديد كند. آنها دريافتند كه امروزه رقابت قيمتي فقط در بين شركتها صورت نمي‌گيرد بلكه جنگ اصلي بين عرضه‌كنندگان است. بررسي صحيح هزينه‌ها بايد در طراحي قيمتها در تمامي فرايند اجرا شود، زيرا تمامي هزينه‌ها در بحث تعيين قيمت در هزينه تمام‌شده محصول در بازار نهايي منعكس مي‌شود.

    ديگر محققان معتقدند عقد قرارداد با عرضه‌كننده، باوجود كاهش كنترل شركت مي‌تواند منجر به كاهش هزينه‌ها در زنجيره عرضه شده و در نهايت هزينه‌هاي شركت را كاهش دهد و متعاقب اين مساله شركت قادر خواهد بود به‌وسيله قيمت مناسب محصول، جايگاه مناسب را در بازار كسب كند. به‌زعم صاحبنظران، توليدكنندگان بايد هزينه‌هاي خود را كاهش دهند و تا زماني كه كنترل هزينه مناسبي در زنجيره عرضه وجود نداشته باشد، درك اين موضوع كه كاهش هزينه‌ها مي‌تواند به رقابت منجر شود نيز ميسر نخواهد شد. (كريستوفر 2005)
    استراتژي ديگر براي كسب سود خالص بيشتر، همبستگي زنجيره عرضه با نيازهاي اساسي مشتريان است كه در نتيجه ارزش و قيمت‌گذاري ثابت‌تري به‌دست مي‌آيد. اين امر به‌وسيله مديريت صحيح طراحي زنجيره عرضه به‌منظور متناسب‌كردن احتياجات اساسي مشتريان مثل زمان انتقال محصول به مشتري نهايي، طراحي، بسته‌بندي، برنامه انبارداري، مديريت حمل‌ونقل دروني و بروني و برنامه‌هاي خريد است كه يك شركت را قادر مي‌سازد قيمتهايش را براساس ارزش محسوسي كه طي زنجيره عرضه به‌دست آورده است مشخص كند.

     

     

    1 – شناسايي موانع قيمت‌گذاري اثربخش

    يك بعد مهم در قيمت‌گذاري صنعتي در شركتها، اثري است كه سيستم‌هاي داخلي آنها در تعيين قيمتها دارند. اين امر در هماهنگي يا عدم هماهنگي زيرسيستمهاي سازمان عيان است. سه محقق به‌نام لانچيوني، شاو و اسميت (2005) به‌اين نتيجه‌گيري رسيدند كه استراتژي قيمت‌گذاري يك سازمان ناشي از آن چيزي است كه مديران مالي سازمان برنامه‌ريزي مي‌كنند. براي مثال آنها اين يافته را مطرح كردند كه فقط 5 درصد كاهش قيمت يك محصول صنعتي مي‌تواند تا 22 درصد سود بيشتر را نصيب اين شركتها كند. (لانچيوني 2005) آنها معتقدند كه قيمت‌گذاري بسيار مشكل است، زيرا بسياري از عوامل محيطي نظير عوامل سياسي، اقتصادي بر آن موثر است. در تحقيقي ديگر كه اين سه محقق درباره شركتهاي رهبر در بازار آمريكا انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه در سازمانها، واحدي كه مانع اصلي قيمت‌گذاري است دواير مالي و حسابداري سازمان است.

    2 – استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي

    در زمينه استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي، مديران صنعتي عموما با طيف گسترده‌اي از عوامل داخلي و خارجي سازمان مواجه هستند و نگراني اصلي شركت اين است كه چگونه مديران با اين عوامل كنار مي آيند و اثرنهايي آنها را مشخص مي‌كنند. مساله اساسي در طراحي يك استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي موثر اين است كه آنها بايد تفاوتهاي فرهنگي، زباني، سياسي و اقتصادي و قانوني هركدام از شركتها و بازارها را مدنظر داشته باشند. محققان معتقدند كه يك استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي بايد كاهش هزينه را به‌عنوان ظرفيتي براي به‌حداكثر رسانيدن سود به‌دست آمده تلقي كند. تاثيرات بيروني قيمت‌گذاري بين‌المللي شامل ميزان توجه خريداران به قيمتها و موانع ورود و خريد و توزيع و گرايشهاي اقتصادي هركشور است. توازني كه مديريت بازاريابي صنعتي روي هرگروه از عوامل در زمينه توسعه و اجراي استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي قرار مي‌دهد بسيار مهم است. نتيجه تحقيقات نشان مي‌دهد كه تلاش جهت ارزيابي درست قيمت، منجر به راهنمايي مديران براي تعيين قيمت مناسب و سودآور مي‌شود. عوامل دروني خاص كه در اين تحقيق بررسي شدند شامل ظرفيت مورد استفاده شركت، نرخ سهم بازار و ساختار هزينه داخلي، بوده است و از جمله عوامل بيروني نيز مي‌توان به توجه خريداران به قيمتهاي شركت اشاره كرد.

    3 – تبادل اطلاعات در اينترنت و قيمت‌گذاري

    در اين قسمت مشخص مي‌شود كه چگونه افزايش تبادل اطلاعات مي‌تواند استراتژي قيمت‌گذاري را اثربخش كند. تحقيقات نشان مي‌دهد كه افزايش مشتريان يك مركز درماني به سبب كسب اطلاعات بيشتر از مشتريان نهايي مركز در مورد نحوه ارائه خدمات و برنامه‌ريزي جهت كسب رضايت آنها بوده است. گسترش همه‌جانبه بازار به واسطه مشتري‌مداري است و سنجش درست ميزان عرضه و تقاضا در بازار و پيش‌بيني درست رفتار مصرف‌كنندگان نيز ابزار رقابت در بازار است. در اين مدل حق انتخاب با مصرف‌كننده است و اطلاعات لازم درخصوص قيمت به‌صورت شفاف در اختيار او قرار مي‌گيرد. دسترسي به اطلاعات لازم توسط مصرف‌كنندگان در بازاريابي صنعتي پديده جديدي است كه تاثير چشمگيري بر قيمتها و هزينه‌ها دارد.

    4 – نمايشگاه معكوس اينترنتي و قيمت‌گذاري

    بااستفاده روبه افزايش اينترنت از دهه‌هاي 1990 تاكنون فرايند حراجي و يا همان نمايشگاه معكوس به‌طرز چشمگيري افزايش يافته است. نتايج يك تحقيق نشان مي‌دهد كه پژوهشگران به يك نظر واحد درباره توازن بين ارزش و سود كمتر، در مقابل از دست دادن روابط بلندمدت و پايدار با عرضه‌كنندگان دست يافتند. ولي هنوز تاكنون تحولي چشمگير و كامل در حوزه اقتصاد و مديريت رخ نداده است كه راه را براي طراحي دوستانه يك حراجي معكوس باز كند.
    در نمايشگاه معكوس خريدار درخواست قيمتش را كه در آن جزئيات نيازمنديهاي او مشخص است به بازار ارائه مي‌كند. فروشندگان نيز قيمت پيشنهادي را كه شامل قيمت موردنظر و ديگر جزئيات مثل روشهاي پيشنهادي را آماده و ارائه مي‌كنند. معمولا خريداران براي انتخاب كالاهاي مختلف چندين معيار مانند قيمت، كيفيت، تاريخ تحويل و نحوه پرداخت دارند. در حال حاضر اين مراحل توسط اينترنت صورت مي‌گيرد. فرايند حراجي اينترنتي تفاوت زيادي با فرايند خريد كالا در بازار دارد. مثلا قابليت دسترسي به خريداران بيشتر از طريق كاهش زمان سفارش و دريافت كالاي صنعتي و كاهش هزينه‌هاي حمل ونقل. ايده امكان طراحي يك حراجي اينترنتي براي سرمايه‌گذار بلندمدت از طريق كمك مالي به شركا و يا پرداخت مقداري وجه نقدي به افرادي كه در مناقصه برنده نشده‌اند، از جمله راهكارهايي است كه به روابط بهتر و بلندمدت‌تر با مشتريان صنعتي منجر خواهد شد.

     

     

    5 – برنامه‌ريزي قيمت‌گذاري استراتژيك

    برنامه‌ريزي تعيين قيمت يكي از موضوعاتي است كه در بازاريابي صنعتي كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به‌طور سنتي قبل از هرگونه توجهي به قيمت‌گذاري، تاكيد روي توسعه محصول، استراتژي تبليغات و شكل كانال توزيع است كه نتيجه نامطلوب اين امر، تعيين قيمت، بدون درنظرگرفتن عوامل هزينه‌زايي كه در تصميمات نهايي موثرند، است. توسعه و ايجاد يك طرح برنامه‌ريزي قيمت نيازمند اين است كه يك شركت اهداف اجرايي و دست‌يافتني مشخص شده و يا يك روش عملكرد مناسب و مطلوب، و يا يك استراتژي عملياتي و در نهايت روشهاي بازبيني و كنترل برروي فرايند توليد محصولات خود داشته باشد و برنامه با ديگر فعاليتهاي درگير در تعيين قيمت بازار هماهنگ باشد كه شامل تجزيه و تحليل فرصتهاي بازار، تحقيق و انتخاب بازار نهايي، طراحي استراتژي بازاريابي و سازماندهي است. اما هميشه طراحي يك برنامه تعيين قيمت كار ساده‌اي نيست.

    دو مشكل اصلي در عدم ايجاد يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب عبارتند از:

    1 نبود درك اين موضوع كه قيمت‌گذاري به‌شدت به ديگر آميخته‌هاي بازاريابي وابسته است.

    2 مشكل بودن اجراي يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب.

    توسعه برنامه قيمت‌گذاري، مي‌تواند به‌عنوان يك هدف در هر سازمان مدنظر باشد. به‌طور كلي يك برنامه قيمت‌گذاري بايد شامل موارد زير باشد:

    1 استراتژي قيمت‌گذاري ويژه هر شركت و محصولات آن شركت.

    2 آناليز وضعيت قيمتهاي رايج بازار و وضعيت رقبا و قيمتهاي آنها.

    3 تجزيه و تحليل نقاط ضعف و قوت و همچنين فرصتها و تهديدات از بازارهايي كه شركت در آن فعاليت مي‌كند.

    4 استراتژي قيمت‌گذاري كه شركت معمولا در بازار هدف خود استفاده مي‌كند.

    5 مكانيزم نظارتي كه بتوان در نشان‌دادن نتايج موردانتظار در دوره زماني موردنظر شركت، از آن هم استفاده كرد.
    6 برنامه‌هاي قيمت‌گذاري بايد در جهت دست‌يافتن به اهداف قيمت‌گذاري مناسب شركت باشد.

    7 اهداف قيمت‌گذاري بايد بر پايه استراتژي قيمت‌گذاري شركت تعيين شود.

     

     

     

    برنامه قيمت‌گذاري

    يك مدل برنامه قيمت‌گذاري براي گسترش و توسعه نيازمند همكاري با قسمتهاي مختلفي از شركت است. سه پيش‌نياز برنامه قيمت‌گذاري مناسب وجود عواملي به‌شرح زير در سازمان است:

    • داشتن هدف اصلي و درك صحيح از مشتريان و روند بازار.
    • – دارابودن يك فرايند مديريتي عمل‌گرا براي توسعه و اجراي برنامه قيمت‌گذاري.
    • – انجام يك برنامه قيمت‌گذاري صحيح كه تمايل به تعهد در فرايند قيمت‌گذاري داشته باشد.
    • محققان معتقدند كه براي داشتن يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب براي شركت بايد 7 مرحله اصلي و اساسي
    • پشت سر گذاشته شود (دلان و سيمون، ص 326).

    مرحله اول- داشتن يك خلاصه از استراتژيهاي قيمت‌گذاري:

    خلاصه، شامل يك توصيف كلي از قسمتهاي مختلف سازمان است و يك بيانيه قيمت‌گذاري كه اهداف و استراتژي شركت را به‌صورت شفاهي بيان مي‌كند و تمايل دارد براي مدير اين نكته را بديهي سازد كه چگونه شركت مي‌تواند قيمت‌گذاري خود را برمبناي اهداف سالانه خود بيان كند.

    مرحله دوم – بررسي وضعيت قيمت‌گذاري فعلي شركت:

    در اين مرحله جزئياتي از سياستهاي قيمت‌گذاري كلي شركت تعيين مي‌شود.

    مرحله سوم – قيمت‌گذاري برمبناي تجزيه و تحليل نقاط ضعف، قوت، تهديدات و فرصتها:
    در اين مرحله قيمت براساس تجزيه و تحليلي كه بسيار كلي و جامع است صورت مي‌گيرد. تعيين نقاط قوت در توانمندسازي شركت براي حفظ سهم بازار و موقعيت سودآور بسيار مهم است.

    مرحله چهارم – تعيين استراتژي قيمت‌گذاري:

    اين قسمت اشاره به اين موضوع دارد كه بايد بازار هدفي كه قرار است استراتژي قيمت‌گذاري براي آنها تعريف شود مشخص و نوع استراتژي نيز با دريافت اطلاعات از ساير سيستمهاي سازمان تعيين شود.

    مرحله پنجم – تعيين اهداف قيمت‌گذاري:

    در اين قسمت بايد هدف از قيمت‌گذاري مشخص شود. اين مطلب مي‌تواند بدين‌گونه مشخص شود كه نرخ بازگشت سرمايه در سال آتي چقدر باشد؟ نرخ نفوذ در بازار چند درصد تعيين شود؟

    مرحله ششم – مشخص‌كردن برنامه قيمت‌گذاري:

    اين قسمت مي‌تواند شامل توصيف محصولات خاص و يا خطوط توليد محصول باشد كه هردو با نوسانات قيمت مي‌تواند افزايش و يا كاهش يابد.

    مرحله هفتم – كنترل قيمت و بازنگري آن

    قدم نهايي ايجاد مجموعه اقدامات كنترلي براي موفقيت قيمت‌گذاري است. كنترل مي‌تواند هفته به هفته و يا ماه به ماه بر بازار هدف، سود كالا، سهم بازار صورت گيرد.

    نتيجه‌گيري
    لازم است كه مديران امروز مساله قيمت‌گذاري و تعيين قيمت را به‌عنوان يك مرحله استراتژيك و نه به‌عنوان يك تصميم خودكار و سريع مدنظر داشته باشند. نداشتن يك استراتژي مناسب قيمت‌گذاري مي‌تواند به فروش كمتر، از دست دادن مشتري، سهم بازار كمتر و كاهش سود منجر شود.

    براي داشتن استراتژي مناسب و دستيابي به سود بيشتر نياز به تغيير فرهنگي در سازمان است. امروزه ضرورت تعيين قيمت مناسب براي مديران به‌عنوان برنامه استراتژيك مطرح شده است.

    منابع

    1 – KOTLER 2002 “PRINCIPAL OF MARKETING – TEN THE EDITION.
    2 – RICHARD LANCIONI 2005 “PRICING ISSUES IN INDUSTRIAL MARKETING.
    3 – RICHARD LANCIONI 2004 “A STRATEGIC APPROACH TO IN DUSTRIAL PRODUCT PRICING.
    4 – CHRISTOPHER, M, G (2005) SUPPLY CHAIN COST MANAGEMENT & VALUE – BASED PRICING.
    5 – DOLAN. R & SIMON, (1996) POWER PRICING HOW MANAGING PRICE TRANSFORMS THE BOTTOM LINE.

    _ دكتر حميدرضا سعيدنيا: عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران شمال

    _ مهندس بني اسدي: دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات

    http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-176/article-176/9.asp

    دكترحميدرضا سعيدنيا       مهدي بني اسدي